چکیده:
معناشناسی زبانی و تفسیر قرآن به قرآن در مطالعات قرآنی ارتباط نزدیکی با هم دارند. مقاله حاضر سعی دارد تا با روش توصیفی تحلیلی، ضمن توصیف نقاط اشتراک این دو رویکرد در مطالعات قرآنی، نقش مثبت معناشناسی زبانی را در فرایند تفسیر قرآن به قرآن، روشن و مزایای آن را به اختصار بررسی کند و نیز کاستیهای برخی از نحلههای معناشناختی را یادآور شود. رابطه معناشناسی و تفسیر قرآن به قرآن در دو بعد مبنایی و فرایندی قابل بررسی است. در بعد نخست، نوع نگاه هر یک از این دو روش بر نقش بافت زبانی و غیرزبانی و نیز جایگاه روابط بینامتنی در کشف معنا بررسی شده است، و در نگاه فرایندی بهرغم همسویی درخور توجه دو رویکرد مزبور، معناشناسی با قرائت متکامل آن میتواند نقش مکمل و سازندهای در قاعدهمندی و مقولهبندی واژگان قرآن و اثبات نظاممندی معارف آن و مهار روشمند پیشدانستهها در تفسیر قرآن به قرآن داشته باشد.
خلاصه ماشینی:
در بعد نخست، نوع نگاه هر یک از این دو روش بر نقش بافت زبانی و غیرزبانی و نیز جایگاه روابط بینامتنی در کشف معنا بررسی شده است، و در نگاه فرایندی بهرغم همسویی درخور توجه دو رویکرد مزبور، معناشناسی با قرائت متکامل آن میتواند نقش مکمل و سازندهای در قاعدهمندی و مقولهبندی واژگان قرآن و اثبات نظاممندی معارف آن و مهار روشمند پیشدانستهها در تفسیر قرآن به قرآن داشته باشد.
همچنانکه معناشناسی زبانی، زبان را دارای نظامی پویا و ارگانیک میداند که واحدهای زبانی در دادوستد معنایی با دیگر واحدها در یک گفتمان و متن است، تفسیر قرآن به قرآن نیز به باور متفکران مسلمان بر این مبانی استوار است: اولا نظام و ساختار کلی زبان قرآن، همان نظام زبانی عقلا در انتقال معناست و خداوند سبحان شیوة جدیدی برای ابلاغ پیام خود ارائه نکرده است (خویی، 1395، ص261ـ265؛ فاضل لنکرانی، 1396، ص161) و عقلا در محاورات خود، زبان را شبکهای بههمپیوسته میدانند که برخی قرینة فهم دیگری قرار میگیرند.
شاید بتوان گفت بهترین الگو برای اثبات نظاممندی معارف قرآن، الگوی معناشناسی زبانی است که این امکان را برای ما فراهم میکند تا روابط معنایی مفاهیم قرآنی را به شیوة نظاممند بررسی کنیم و از طریق تصویرسازی نظام زبانی اعجازآمیز آن در قالب شبکههای گوناگون معنایی، جهانبینی و نظام معرفتی وحیانی را آشکار سازیم؛ 5 اما در روش تفسیر قرآن به قرآن، الگوی ویژهای برای اثبات این مسئله تعریف نشده است؛ هر چند برخی مفسران بر اساس الگویی ارتکازی به کشف نظامهای معرفتی آیات قرآن پرداختهاند.