چکیده:
از بایستههای حدیثپژوهی، چگونگی طبقهبندی احادیث ذیل آیات قرآن کریم است. پیش از علامه طباطبایی، عالمان قرآنپژوه و حدیثپژوه به بیان نکاتی در باب فهم احادیث ذیل آیات پرداخته و بخشی از مباحث مربوط را بازگفتهاند؛ اما هیچیک از آنان بهتفصیل و در حد و اندازه المیزان سخن نگفتهاند. روش پژوهش حاضر توصیفیـ تحلیلی بوده، هدف از آن ارائه تعاریفی نسبتا جامع از جری و تطبیق و باطن و تاویل با بازخوانی احادیث جری و بطن و تاملی بر مباحث روایی المیزان به منظور شناسایی احادیث بیانگر جری و باطن قرآن است. حاصل پژوهش اینکه جری عبارت است از: بیان مصداقهای آیه اعم از مصداق برتر و روزآمد و غیر آن، که در زمان نزول مخفی بوده است و باطن نیز عبارت است از بیان معانی توسعهیافته فراتر از ظاهر الفاظ و عبارات آیات و نیز بیان لایههای معنایی (معانی دقیقتر و مخفی) آیات قرآن. با این تعاریف میتوان برخی احادیث مندرج در تفاسیر روایی را به لحاظ نسبت آن با تفسیر قرآن، سنخشناسی و طبقهبندی کرد.
خلاصه ماشینی:
یکی از قرآنپژوهان در فصل پنجم کتاب علامه طباطبایی و حدیث ذیل عنوان «معیارهای فهم و نقد روایاتی که آیات را در حق ائمه تفسیر میکنند» سخنان و عملکرد علامه را درباره بطن و جری و تطبیق، با دستهبندی روایات مختلفی که علامه ذیل عنوان جری، تطبیق و باطن آورده، بیان و بررسی کرده است و به این نتیجه رسیده که تطبیق و جری در سخن علامه مترادفاند (نفیسی، 1384، ص219)؛ اما مرز میان بطن و جری در کلام علامه روشن نیست (همان، ص249) و روایاتی که بهعنوان باطن معرفی شدهاند، بسیار شبیه روایات جری هستند، و ایشان در موارد متعددی اصطلاح جری و باطن را با هم به کار میبرد (همان، ص236)، ولی در موارد پرشماری از عبارت «جری یا باطن» استفاده کرده که نشان از تمایز دارد (همان، ص246).
ضرورت بحث بازشناسی احادیث بیانگر جری و باطن قرآن از چند جهت اهمیت دارد: نخست روشآموزی از سیره اهلبیت( در فهم مقاصد قرآن کریم و یادگیری استفاده از قرآن در تحلیل و درک درست از شرایط زمان و پیشامدهای مختلف اجتماعی است؛ زیرا لزوم توجه به دلالت آیات در سیاق خود که ناظر به جریانات عصر نزول است، ممکن است برخی را وا دارد که مفاد آیات را به همان دوران محدود سازند و قرآن را برای زندگی در دوران خود کمفایده یا بیفایده بپندارند؛ چون سخن از حوادث و اشخاص و اموری است که قرنها از وجود آنها گذشته است و با حفظ ظاهر آیه همراه با قیود و قراین زمان و مکان مربوط به آن، تناسبی با شرایط پدیدآمده در زمانهای پس از عصر نزول نخواهد داشت، اما اگر بدانیم که آیات را میتوان از محدودة زمان و مکان و دیگر قیود محدودکننده رها ساخت و مفاهیم عام حاصل از آن را بر حوادث مشابه دوران نزول انطباق داد، هر روز نو و هر لحظه تازه است و پیامی برای مخاطب خواهد داشت.