چکیده:
هدف از ایجاد آشناییزدایی که معمولا از طریق هنجارگریزی و همراه با برجسته سازی گفتار عادی در کلام صورت میگیرد، جلب توجه مخاطب به موضوع است . آشناییزدایی روند عادی و مورد انتظار کلام را که جان و هیجانی ندارد و مخاطب را برنمیانگیـزد، برهم می زند و آن را تازه و برجسـته میکند و با نمایان ساختن دلالت - های پنهان کلمات ، خالق اثر ادبی را در بیان عواطف و تجربه های ادبیاش کاراتـر می سازد. یکی از شیوه های آشناییزدایی و برجسته سازی کلام ، صنعت التفات است که در کنار سایر فنون بلاغی به وفور در خطبه های نهج البلاغه به کار رفته است . مقاله ی حاضر میکوشد کاربرد التفات را در قالب انواع تغییرات سبکی از قبیل تغییر در ضمایر، اشخاص ، اعداد و ... با روش توصیفی- تحلیلی در خطبه های نهج البلاغه بررسی نماید. برآیند پژوهش نشان میدهد که التفات در صیغه ، نسبت به سـایر انواع آن از بسامد بالاتری برخوردار است و به کارگیری گسترده ی التفات به ویژه در خطبه های نهج البلاغه ازاین رو است که علاوه بر تغییر حال و هوای سخن و زدودن خستگی و ملال شنونده از یکنواختی گفتار بکاهد و با برجسته سازی کلام با روش آشناییزدایی، فراز و فرود احساسی صاحب سخن را بنماید و بر پویایی و تاثیر نفوذ آن بیفزاید.
خلاصه ماشینی:
"و این از سنت های عرب است که حاضر را مخاطب قرار داده سپس روی سخن را از مخاطب به غایب برمیگرداند(الثعالبی، ١٤٠٣: ٣٢٧) خلاصه آن که التفات مشهور در نزد جمهور بلاغیان از روی آوردن انسان به سمت چپ و راستش گرفته شده (العلوی، ١٩١٤: ١٣١/٢) و آن ادای یک معنا به یکی از روش های سه گانه ی تکلم ، خطاب و غیبت بعد از بیان همان معنا به شیوه ای دیگر از همین روش های سه گانه است ، به شرط آن که تعبیر دوم برخلاف مقتضای ظاهر باشد(التفتازانی، ١٤٠٧: ١٣١) و مؤید این شرط هم آن است که علمای بلاغت موضوع التفات را در مبحث "خروج از مقتضای ظاهر" آورده اند (الجرجانی، ١٤٠٧: ١٣١) و ازآنجاییکه التفات یکی از انواع توسـعه در کلام است که بر پایه تنوع در سبک های سخن و مطابق با مقتضای سیاق و مقام صورت میپذیرد برخی از علمای بلاغت تعریف آن را نیز گسترش داده و آن را برای هر نوع انتقال از حالتی به حالت دیگر به کار میبرند(رشید فالح ، ١٤٠٤: ٦٦)."