چکیده:
نهج البلاغه که برگزیده ای از سخنان گرانسنگ حضرت علی(ع ) است ، ضمن اینکه پس از قرآن کریم از جمله آموزه های نافذی است که در سازندگی و تربیت اخلاقی بشر نقش تعیین کننده ای دارد، با تعابیری زیبا و مفاهیمی ژرف ، سخن سنجان را شیفته ی خویش ساخته است . نـزاهت و عفت کلام گنجانده در مــتن نهج البلاغه ، یکی از آن موارد است ؛ امام (ع )که دارای اسلوبی تربیتی و اخلاقی است و انسان ها را به تزکیه و تهذیب نفس سفارش میکند با پرده پوشی از برخی مفاهیم زشت و ناروا، کلامش را از آوردن این گونه واژگان و تعابیر، دور ساخته و با حساسیت ویژه در گزینش آن ها، از کاربست واژگان رکیک و ناشایست پرهیز نموده و از این رهگذر، جذابیت و عمق بخشی به معانی و تاثیرگذاری کلامش را دو چندان کرده است . در پرتو این مساله ، مقاله ی حاضر میکوشد با روش توصیفی- تحلیلی از گونه های مختلف نزاهت کلام حضرت علی(ع ) پرده بردارد و آن را مورد بـررسی و تحلیل قرار دهـد. با بررسی نمـونه های مختلف نزاهت های به کار رفته ، چنین استنباط میشود که برای صاحب سخن هم چه گفتن مهم بوده است و هم چگونه گفتن ؛ لذا با کاربست شیوه های مختلف بیانی از مفاهیمی نازیبا و ناشایست با تعابیری مناسب و عفیف سخن رانده است به گونه ای که آن تعابیر با حفظ آبروی اشخاص و عدم پرده دری همسویی دارد.
خلاصه ماشینی:
"این شگرد در جایی که صاحب سخن برآن بوده تا در باب بیدینی و دنیاپرستی منافقین و غاصبین حکومت سخن گوید، به کار گرفته شده است آنجا که آمده : «ما تنتظرون بنصرکم ربکم ؟ اما دین یجمعکم ؟ و لا حمیۀ تحمشکم ؟»(خطبه ٣٩):در یاری پروردگارتان برای چه در انتظارید؟ آیا دینی ندارید که شما را گرد آورد؟ و یا غیرتی که شما را به خشم وادارد؟ و نیز میفرماید: «ارضیتم بالحیاة الدنیا من الآخرة عوضا؟ و بالذل من العز خلفا؟»(خطبه ٣٤): آیا به جای زندگی جاویدان قیامت به زندگی زودگذر دنیا رضایت دادید؟ و بجای عزت و سربلندی، بدبختی و ذلت را انتخاب کردید؟ مشاهده میشود که امام (ع ) در برخورد با کسانی که اصرار به قبضه کردن حکومت و حفظ مقام و موقعیت رهبری خود دارند پرسشی را مطرح ساخته که خود به پاسخ آن واقف میباشد و تنـها در قالب استفهام بیدینی و بیغیرتی و نیز ذلالت شان را زیر سوال برده است و آنان را مورد سرزنش قرار داده تا کلامش را در مظهر ذم ظاهر سازد.
قدر مسلم آن است که امام علیه السلام که خود سرچشمه بلاغت است در ترک کاربرد الفاظ زشت و ناشایست از تکنیک ایجاز بهره برده است ؛ لذا از یک طرف از تصریح به جزئیات و بیان تعابیر نازیبا دوری جسته و از طرف دیگر برای تهذیب بیانش با توجه به مقتضیات کلامی به حذف واژگانی میپردازد که علاوه بر منزه ساختن کلام از بیان مطالب ناشایست ، مخاطب را نیز در دایره ای گسترده تر دخالت میدهد تا آنچه را که به ذهنش خطور میکند در برابر محذوفات کلام قرار دهد؛ این است که کلامش را در اوج ایجاز بیان میدارد و معروف ترین نوع ایجاز -که همان ایجاز قصر و ایجاز حذف است - به وفور در بیانات ایشان مشاهده میشود که البته در این مبحث ، مجال معرفی همه آن نیست و تنها به نمونه هایی از آن بسنده میکنیم ."