چکیده:
از مصادیق جامع بودن یک الگوی مدیریت راهبردی، لحاظ و هدایت بیشتر عوامل ، وضعیت ها و شرایطی است که ممکن است بر روند حرکت راهبردی سازمان مورد نظر اثر بگذارند. اگرچه جلوه گری برخی بحرانها در سازمانهای امنیتی به لحاظ نوع ماموریت ، ماهیت و منبع تهدیدها با سایر سازمانها متفاوت است ؛ اما اصول کلی مدیریت راهبردی و مدیریت بحران برای آنها با رعایت الزاماتی قابل پیاده سازی است . این پژوهش ، با هدف بررسی امکان تلفیق الگوی مدیریت بحران و مدیریت راهبردی برای سازمانهای امنیتی ضمن دسته بندی بحرانهای متصور سازمانهای امنیتی به انواع بطئی (پنهان)، تدریجی و ناگهانی ، منشا بروز بحران در این سازمانها را در سطوح طبیعی ، فردی، سازمانی و فرا سازمانی تشخیص داده و برای مدیریت بحرانهای مذکور، نیازی به ایجاد فرایند جداگانه ندانسته و امکان مدیریت بحرانهای متصور را با ایجاد برخی قابلیت ها در الگوی مدیریت راهبردی همچون توسعه تحلیل سیستمی و محیطی ، لحاظ راهبردهای ارتقای سازمانی و قابلیت ساز، ایجاد سازوکار مقابله با بحران در مرحله اجرای راهبردها به منظور ایجاد انعطاف در راهبردها و برنامه ها در زمان بحران و ایجاد بانک تجارب سازمانی ممکن می داند. با این وصف ، در نهایت الگوی تلفیقی مدیریت راهبردی و مدیریت بحران برای سازمان امنیتی ارائه شده است . اصلی ترین تفاوت بروز بحران در سازمان امنیتی با سایر سازمانها، مشهود نبودن بروز بحران در این سازمانهاست و بر این مبنا، هرچقدر در فرایند مدیریت راهبردی این سازمانها حوزه وسیع تری از عوامل محسوب شوند، در درجه اول امکان قرارگرفتن این سازمانها در وضعیت بحران و در درجه دوم امکان غافلگیری راهبردی آنها کاهش خواهد یافت .
خلاصه ماشینی:
ایجاد قابلیت پیش بینـی یـک بحران به عنوان یک فرصت برای ارتقای توان بررسی راه حل های گوناگون دیگر و توسعه بیشتر برنامه ریزی فعال ، موجب دنبال کردن گزینه های مختلف توسط مدیران به عنوان وضعیت های فرصتی ١ باقابلیـت کنتـرل بیشتر را فراهم می نماید؛ به عبارت دیگر، مدیر، زمانی قادر خـواهد بود که با مسائل سازمان با تفکر راهبـردی برخورد کند که فضای توپولوژیک موقعیت های مـبهم را ترسیم نماید؛ یعنـی عوامـل تــأثیرگذار در وقــوع بحران و میزان تعاملات آن ها به بحران نسبت به همدیگر را که در یک بسـتر شـکل مـی گیرنـد، بشناسـد (حاتمی ،٥٨:١٣٨٣) برخی شرکت ها گمان می کنند که حسن شهرت و موقعیت خوب ، آن هـا را در مـوارد نـاگوار پیش بینی نشده همراهی خواهد نمود؛ درصورتی که درباره شرکت های کوچک باید به این حقیقت توجه شـود که در طی ٢ سال ،٨٠ درصد شرکت های فاقد برنامه جامع بحران از بین رفته اند.
(حسینی و دمنایی ،٧٨:١٣٩١) ریتچه ٣(٢٠٠٤) با تأکید بر برخورداری از یک رویکرد پیش فعالانه نسـبت بـه بحـران ، معتقـد اسـت کـه سازمان ها باید در پی پاسخ به این پرسش باشند که چه موقع ، چه نوع بحرانی رخ می دهد و چگونه می تـوان در مقابل آن آماده بود و واکنش نشان داد؟ وی با بیان این مطلب که فرایند مدیریت راهبردی شـامل چهـار مرحله اصلی ١- تجزیه وتحلیل راهبرد ٢- جهت گیری و انتخاب راهبرد ٣-اجرا و کنترل راهبرد ٤- ارزیـابی راهبرد و بازخورد است ، چارچوبی راهبردی برای مدیریت بحران ارائه می کند.