چکیده:
بحث در باب جنبه نمایه ای سینما پیرو نظریات نشانه شناسانه چارلز سندرس پیرس در نظریه فیلم مطرح شده است و بر ارتباط هستی شناسانه میان دال و مدلول سینمایی - آنچه برابر دوربین بوده و دوربین آن را ضبط کرده است - گواهی می دهد. جایگزین شدن نوار سلولوئیدی با کد دیجیتال بسیاری از متفکران این شاخه را به بازنگری مفهوم نمایه وارگی ، اهمیت و جایگاه آن در هنر سینما و یافتن رابطه امر دیجیتال با این مهم واداشته است . پژوهش پیش رو با مرور تعابیر مختلف نشان می دهد چگونه اختلاف نظرها در این زمینه بر پایه اختلاف نظر کلی تری در مورد جایگاه رسانه و تعریف آن بنا شده است . به عبارت دیگر این مقاله در پی آن است تا نشان دهد برای پاسخ به این سوال که آیا سینمای دیجیتال مفاهیم کلاسیک تاریخ سینما را دگرگون کرده یا خیر می بایست دیدگاه خود را نسبت به این پرسش بنیادین در باب «نسبت رسانه و واقعیت » مشخص کنیم : آیا نقش رسانه ، «بازنمایی واقعیت » است یا شکل دهی به آن ؟
خلاصه ماشینی:
نمایه وارگی و رابطه آن با امر دیجیتال (با مروری بر مفهوم رسانه در نزد متفکران معاصر نظریه سینما) سحر عسگری * چکیده بحث در باب جنبه نمایه ای سینما پیرو نظریات نشانه شناسانه چارلز سندرس پیرس در نظریه فیلم مطرح شده است و بر ارتباط هستی شناسانه میان دال و مدلول سینمایی - آنچه برابر دوربین بوده و دوربین آن را ضبط کرده است - گواهی می دهد.
به عبارت دیگر متفکران اخیر در پی پاسخگویی به سؤالاتی از این دست می باشند: آیا نمایه وار بودن عکاسی و سینمای آنالوگ به معنای تناظر جزء به جزء میان دال و مدلول در آنها است ؟ اگر قبول کنیم که نمایه وارگی در عکاسی و سینمای آنالوگ ، هرگز نشانه صحت و سقم تصویر نبوده و این دو نیز به انحای مختلف - از قبیل ظهور تصاویر، نحوه قاب بندی ، شیوه مونتاژ و غیره - واقعیت مقابل خود را شکل داده و در آن تغییر ایجاد می کنند، آیا نیازی هست که برای تغییرات دیجیتالی اخیر تفاوتی قائل شویم ؟ آیا می توان با خوانشی انتزاعیتر از مفهوم نمایه وارگی ، تصاویر دیجیتال یا حداقل برخی از آنها را نمایه وار خواند؟ این خوانش یا مخالفت با آن ، چه دستاوردهای فلسفی ای به همراه خواهد داشت ؟ اینها پرسش هایی است که ذهن بسیاری از متفکران نظریه فیلم را در سال های اخیر به خود مشغول کرده است .