چکیده:
مسعود سعد یکی از شاعران بزرگ ایران در نیمه ی دوم قرن پنجم هجـری اسـت . او که از پیش روان تحول شعری در آن دوره به شمار مـیآیـد، مـورد توجـه شـاعران معاصر و نزدیک به دوران خود بوده است . برخی از این شـاعران از جملـه سـنایی، معزی و عثمان مختاری، قطعات و قصایدی مستقل در ستایش او سروده اند. شاعرانی همچون رشیدی، ادیب صابر، جمال الدین عبدالرزاق و فلکـی نیـز از او بـه عنـوان سخنوری توانا در شعر خود یاد کرده اند. علاوه بر اینان ، نظـامی عروضـی و رشـید وطواط که در نویسندگی نیز دستی داشته اند، در آثارشـان ، کـلام او را سـتوده انـد. گرچه غالب این ستایش ها مبهم است ، بعضی از آن ها ناقدانه و روشـن اسـت و بـه ویژگیهای شعر مسعود سعد از جملـه سـهل و ممتنـع بـودن ، فصـاحت ، جزالـت ، تاثیرگذاری، حسن معانی و لطف الفاظ ، اشاره میکنند. برخی از شاعران نیز همچون خاقانی، اعتقادی به مسعود نداشته و حتی او را سخنوری مقلد دانسـته انـد. در ایـن مقاله ضمن پرداختن به دیدگاه های شاعران معاصر و نزدیک به زمـان مسـعود سـعد درباره ی او و نقد آن دیدگاه ها، نشان داده شده منشا برخی اخـتلاف نظرهـا دربـاره ی وی، تحول سریع شعر در قرن ششم است . شعر در این سده آن چنان بـا سـرعت در حال پیش رفت بوده که آثار مسعود سعد که در دوره ی خود به دلیل نـوآوریهـایی که داشته ، مورد توجه سخنوران آن عصر بوده ، با ظهـور شـاعران بزرگـی همچـون خاقانی که تحولات شگرفی در شعر فارسی ایجاد کردند، رونق و تازگی خـود را از دست میدهد و تنها در میان شاعران واپس گرا، مقبولیت خود را حفظ میکند.
خلاصه ماشینی:
"شاعرانی که به مسعود سعد توجه کرده اند، طبیعتا، بـیش از هر چیزی شعر او را ستوده اند؛ اما باید در نظر داشت که مسعود، علاوه بر هنر شـاعری، روزگار درازی از جمله ی بزرگان دربار و خود جزو ممدوحان بوده است ؛ از این رو، بـا صفاتی همچون سخاوت و شجاعت نیز مدح شده است ؛ برای نمونه ، عثمان مختاری در مدح وی چنین گفته است : طـبـعـش ز سـخـن ده هـزار دریــا دسـتش بـه سخـا صد هزار چنــدان ...
(مسـعود سـعد، ١٣٦٤، ج ١: ٥٣٦) عثمان مختاری، شاعر معاصر مسعود، در قصیده ای که در ستایش شعر او سروده ، با تعبیر «بیت کم اندیشه » به بدیهه سرایی وی اشاره کرده و چنین گفته است : هـر بـیـت کـم انـدیشـه تر ز شعــرت شـد نـادره تـر تـحـفـه در خـراســان (عثمان مختاری،١٣٤١: ٤٠٧) - جزالت سخن مسعود: قدما علیرغم اسـتفاده ی فـراوان از ایـن اصـطلاح ، درک روشنی از آن نداشته و با وجود بحـث هـای بسـیاری کـه در توضـیح ایـن اصـطلاح در کتاب های بلاغی قدیمی صورت گرفته ، تعریف واضحی از آن به دست نداده اند."