چکیده:
باد، این قدرت نیرومند و نامریی طبیعت ، که بخش بزرگی از اساطیر کهن ایرانـی را به خود اختصاص داده است ، با نـام هـای «وای» یـا «وایـو»، «وات »، «واتـه » و...در گستره ی اساطیر ایران و برخی ملل دیگر، چهره های متفـاوت و پیچیـده و مرمـوزی دارد. در باورهای ایران باستان ، ایزدی است که دو چهره ی کاملا متضاد دارد؛ یکـی وای خوب با صفات سازنده ، مبارک، برکت دهنده و حامی آفرینش نیک و دیگر وای بد با صفات ویرانگر، شوم ، ترسناک، مرگ آور و حامی آفرینش خبیث . با توجـه بـه ارتباط نزدیک اسطوره با حماسه از یکسو و تاثیرپذیری چشمگیر فردوسی از متـون کهن و اساطیری ایران باستان از سوی دیگر، ردپای این ایزد را در برخی جنگ هـا و حوادث شاهنامه به وضوح میبینیم . بعضی از شخصیت های بزرگ ایرانی در شاهنامه نظیر رستم ، سیاوش و بیش از همه کیخسرو که مظهر خـوی و سرشـت و آفـرینش نیک هستند، در مواقع حساس و سرنوشت ساز زندگی، بـه ویـژه در نبردهـا، مـورد پشتیبانی این ایزد که تجسم مادی او به شـکل بـاد اسـت ، قـرار مـیگیرنـد و ایـن موضوعی است که اگرچه فردوسی به طور مستقیم به آن اشاره ای نکرده است امـا بـا توجه به شواهد و قرائن فراوان مبنی بر حضور پررنگ این عنصر در برخی داستان ها و یاریرساندن به قهرمانان ایرانی، میتوان به بنیان های اسطوره ای آن پیبرد. در ایـن جستار برآنیم تا تجلی اسطوره ای باد را به عنوان ایزد جنگ و حامی شخصـیت هـای اهورایی در بخش های اسطوره ای و حماسی شاهنامه نشان دهیم .
خلاصه ماشینی:
"از این ابیات مـیتـوان چنـین اسـتنباط کرد که فردوسی درجایی که قصد دارد اسطوره را با باورهای دینی و مذهبی پیوند بزند، نخست به قدرت و نیروی لایزال خداوند اشـاره مـیکنـد کـه هـر قـدرت دیگـری در سیطره ی اراده و خواست اوست و آن گاه از قدرت اساطیری عناصر طبیعت و از جملـه باد سخن به میان میآورد: بـــه بخشـــایش کردگـــار ســـپهر هوا شد خوش و باد ننمود چهـر گذشــتند بــرآب بــر هفــت مــاه کـه بـادی نکـرد اندریشـان نگـاه (همان :١٩٨٠-١٩٧٩) کیخسرو یکسال در گنگ دژ میماند اما نشانی از افراسیاب نمییابد به همین دلیل تصمیم میگیرد به ایران بازگردد، پس به کشتی مینشیند و مجددا راه یکساله ی دریـا را با مدد باد در مدت هقت ماه میپیماید و این بار باد با سرعت وزش خود کشـتی را بـه سرعت پیش میبرد و در پیمودن راه طولانی به آنان یاری میرساند : همان آب دریـا بـه یـک سـاله راه چنان تیز شـد بـاد در هفـت مـاه که آن شاه ولشکر بدین سو گذشـت که از باد کـژ آسـتی تـر نگشـت (همان :٢٠٦٠-٢٠٥٩) - هنگامی که هوم دین دار و پرهیزگار برای بار دوم افراسـیاب را گرفتـار کمنـد خـود میکند، او را به نزد کیخسرو میبرد و به او تحویل میدهد: سپردش بدیشان و خود بازگشـت تو گفتی که با باد انباز گشت (همان :٢٣٣٣) نکته ی قابل توجه در بیت بالا، بازگشتن هـوم پـس از تحویـل دادن افراسـیاب بـه کیخسرو است که این کار او بـه سـرعت بـاد تشـبیه شـده اسـت ، آن چـه در ایـن جـا تأمل برانگیزست این است که با توجه به این که هوم در ماجرای گرفتار کردن افراسیاب ، نیرویی اهورایی و مقدس است و در غلبه بر افراسیاب اهریمنـی نقشـی اساسـی دارد و نیز با درنظرگرفتن جایگاه اسطوره ای هوم یا هومه یا سـومه بـه عنـوان گیـاهی مقـدس ، ایزدی گیاهی و شرابی که در مراسم مذهبی نوشیده میشود، شـاید منظـور فردوسـی از مصراع «تو گفتی که با باد انباز گشت »، تنها یک تشبیه ساده در بیـان سـرعت بازگشـتن هوم نباشد چرا که اولا ذکر به سرعت بازگشتن هوم از نزد کیخسرو، چنـدان ضـروری و مهم نمینماید و ثانیا، با توجه به آنچه که در متون اساطیری کهن در باب ارتباط هوم و وایو آمده است و در پژوهش های اخیر مورد توجه قرارگرفته اسـت ؛ از جملـه ایـن کـه وایو را نگهبان سومه دانسته اند و ایـن کـه او «نخسـتین جرعـه از افشـره ی سـومه را در آئین ها به عنوان سهم خود مینوشد."