چکیده:
نظام طبقاتی حاکم بر جامعه روزگار خاقانی سبب میشد که با هر فرد با توجه به وضعیت اجتماعی خانوادهاش برخورد شود. خانواده خاقانی از طبقه فرودست جامعه و از پیشهوران بودهاند. بنابراین خاقانی از شان اجتماعی بالایی در جامعه برخوردار نبوده و از طرف مخالفان و رقیبان خود، به همین دلیل سرزنش می شده است. سلاح خاقانی در برابر این حملات، هنر اوست. خاقانی به جای اینکه همچون خودباختگان، گذشته خود را انکار کند و از خاندان خود تبری جوید، دقیقا برعکس عمل کرده است و با عزت نفسی مثال زدنی به پیشه گذشتگان خود افتخار هم کرده است. در حقیقت این سخنور خلاق، شاعری خود را ادامه پیشه اجداد خود دانسته و به کمک صور خیال آن را توجیه کرده است. این مطلب نه تنها در جایجای دیوان خاقانی، مضمونآفرین شده بلکه به طور اختصاصی در مثنوی ختمالغرایب نمود پیدا کرده است.هدف این پژوهش این است که با تحقیق و جستجو در دیوان خاقانی و مثنوی ختمالغرایب، شگردهای دفاعی خاقانی در بهرهگیری هنری از پیشههای خانوادگی وی بازیابی و تحلیل گردد. این شاعر خلاق ضمن بازتاب مشاغل خاندان خود و دفاع از این پیشهها، از آنها برای ساخت ترکیبات و مضامین تازه به خوبی بهره برده است.
The class system dominating the society in Khaghani’s era caused each person to be treated with regard to the social status of his family. The family of Khaghani belonged to the inferior class of society and tradesmen. Thus، he was not of high social status in the society and was blamed by his adversaries and rivals due to the very reason. His weapon against such attacks and blames was his art. Instead of refuting his family and past like the cowardice، he behaved exactly the opposite and honored the career of his family and predecessors with an outstanding self-respect. In fact، this creative poet considers his poetry as the continuation of his family’s career and justifies this by the aid of imagery. This matter not only is observable in his entire divan but also and especially is manifested in Khatm al-Gharayeb mathnavi.
The aim of this study is to analyze how Khaghani employs artistically the career of his family in his divan and Khatm al-Gharayeb mathnavi. While reflecting and defending the careers of his family، this poet uses them very well in creating novel compounds and phrases. Khaghani، the uncontested master of compounding، has created the most beautiful and novel poetic compounds such as Sokhantarash، Hikmatbaf، Sokhanbaf and Abapozma’ani on the basis of his family careers. This study can provide a better psychological understanding of this poet.
خلاصه ماشینی:
(غیاث) با همین تعبیر و مضمون خاقانی بیتی نیز در دیوان اشعارش دارد که البته اینبار شعر و شعار در کنار هم آمدهاند: هست طریق غریب نظم من از رسم و سان هست شعار بدیع، شعر من از پود و تار (خاقانی، 1388: 181) در ادامه این ابیات خاقانی به ظرافت و ریزهکاریهایی که در شعر خود رعایت میکند اشاره میکند و از آن تعبیر به زینت دادن دستارچه فرشته و ساختن رگبند برای مسیح(ع) کرده است که به طبابت ایشان اشاره دارد.
خاقانی از این ترکیب که تنها ویژه توصیف پیشه شاعری شخص وی است و نه دیگر شاعران، در دیوان اشعار نیز بهره برده است: نه مرد لافم، خاقانی سخنبافم که روح قدس تند تار و پود اشعارم (خاقانی، 1388: 287) همان طور که مشاهده میشود تمامی ابیاتی که خاقانی شاعری خود را با بافندگی پیوند میدهد در واقع پاسخی است به مخالفان خود.
نه کاسه من شکسته بینیدستی به عسل یکی به روغن (خاقانی،1386: 212) خاقانی مهارت شاعری خود را به کمک ملزومات این پیشه و نام انواع غذاها، توجیه میکند و به مخالفان میگوید آری او طباخزاده است اما نه یک طباخ معمولی.