چکیده:
مرور انتقادی منابع: آنچه که امروزه در تحقیقات مختلف مشاهده می‌شود به‌ویژه در داخل کشور نوعی رویکرد پزشکی و مدیریتی است که دارای نوعی التقاط‌گرایی است و به پدیده معلولیت به‌عنوان یک مسئله اجتماعی نظر ندارند. اگرچه اغلب آنها خواهان حل یک یا چند مشکل معلولین هستند اما نتوانسته‌اند وضعیت معلولین و آثار و پیامدهای مترتب بر آن را در درون نظام اجتماعی ترسیم نمایند. بحث: جمعیت معلولان در سرتاسر جهان رو به افزایش است و بر نیازها و مسائل آنها نیز روز به روز افزوده می‌شود. جامعه معلولین از حیث دسترسی به فضاهای اجتماعی، آموزش، اشتغال، برابری فرصتها، منابع اقتصادی و بسیاری موارد دیگر در رنج هستند و به کمک و توجه بیشتر مسئولان و سیاست‌گذاران اجتماعی نیازمندند. این افراد با وجود محدودیتهای مضاعف و متراکم نسبت به دیگر گروهها و اقلیتهای جامعه، در نظام سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی کمتر لحاظ شده‌اند و مسائل آنها به خوبی شناسایی نشده است
خلاصه ماشینی:
آمار نشان میدهد که در گذشته نه چندان دور یعنی سال ١٩٧٠، میزان افراد معلول در حدود ١٠% بوده که این نرخ در سال ٢٠١١، به ١٥% رسیده است یعنی حدود ٧٨٥ میلیون نفر که از میان آنها ١١٠ میلیون نفر دارای معلولیت سخت ١ میباشند (سازمان بهداشت جهانی، ٢٠١١).
ولی بعدها به دلیل فاصله ای که بین چارچوبهای نظری و اصول عملیاتی آن وجود داشت مورد انتقاد قرار گرفت زیرا منتقدین بر این باورند که این فرایند باعث شده که برخی اصول عملیاتی مانند خدمات اجتماعی بدون توجه به چارچوبهای نظری منسجم بکار گرفته شود که این امر موجب جدایی و انزوای افراد معلول از جریان اصلی جامعه شد (استاکر و همکاران ، ١٩٩٩).
فضاهای اجتماعی و معلولیت تحولات اجتماعی و فرهنگی جامعه در یکی دو دهه اخیر سبب شده که افراد معلول به میزان قابل توجهی در جامعه جذب شوند، اما وجود برخی موانع به ویژه در عرصه برنامه ریزی اجتماعی، شهری و شهرسازی بسیاری از فضاهای شهری و بیرون از خانه را فاقد شرایط لازم برای حضور این قشر در جامعه نموده است .
به هر حال با آنکه آمار دقیقی از وضعیت کشور در خصوص مناسب سازی فضاهای اجتماعی برای معلولان وجود ندارد اما همین تعداد اندک تحقیقات انجام شده و هم چنین مشاهدات عینی نشان دهنده عدم دسترسی و نامناسب بودن فضاها و انزوای اجباری افراد معلول و ناتوان است .