چکیده:
به علت برخی ویژگیهای منطق سنتی ارسطویی، عدم ارتباط منطقی میان جملات از نوع «هست» و جملات از نوع «باید» بدیهی به نظر میرسد. اما منطق جدید فاقد چنین ویژگیهایی است؛ پرایور با تکیه بر این نکته طرفداران شکاف منطقی «هست» و «باید» را با یک پارادوکس مواجه میکند. در این مقاله ابتدا پارادوکس پرایور و برخی پاسخهای فلسفی به آن را بیان میکنیم، سپس به تشریح منطق چندارزشی بیل که برای حل این پارادوکس پیشنهاد شده میپردازیم و خواهیم دید این پارادوکس در چهارچوب منطق ربط نیز حل خواهد شد. با این حال پرایور علاوه بر این پارادوکس، براهین دیگری نیز ارائه میکند. ما نشان خواهیم داد هرچند این دو منطق پارادوکس پرایور را حل میکنند، هر یک از حل برهانی دیگر عاجز است.
خلاصه ماشینی:
com تاریخ دریافت : ١٣٩٣/٥/٢٢، تاریخ پذیرش : ١٣٩٣/٨/١٢ بازمی گردد که بنا به تفسیر متداول از آن ، هیوم معتقد است از آن چه «هست » (یـا «نیسـت ») نمی توان منطقا چیزی دربارة آن که چه چیزی «باید» (یا «نبایـد») باشـد نتیجـه گرفـت و از آن جا که هیوم نظام های اخلاقی را مورد توجه قرار داده است منظور او آن اسـت کـه هـیچ حکم اخلاقی نمی تواند به نحو معتبر از هیچ مجموعه از مقدمات وصـفی محـض حاصـل شود (٢٤٢ :٢٠٠٨ ,Hume).
هرچند پرایور مثال های خود را فرمول بندی نمی کند اما می توان گفت اگر A بر «هیچ فـرد بالای ٢٠٠ کیلوگرم وجود ندارد» و B بر «فرد روی یک صندلی معمـولی مـی نشـیند» دلالـت کند، این مثال دارای فرم کلـی «A گ پـس (PBٿA) گ » اسـت کـه آن هـم نمونـه برهـانی از قضایای منطق گزاره هاست (PB بر مجاز بودن عمل B دلالت می کند).
پاسخ ها به مثال نقض های پرایور همان گونه که مشاهده شد، پرایور با فراهم کردن چند مثـال نقـض در چهـارچوب منطـق جدید میان جملات نااخلاقی و جملات اخلاقی ارتباط برقرار کرد، درواقع آن چه پرایور از تز هیوم مد نظر داشت عبارت بود از «هیچ جملة اخلاقی منطقا از یک مجموعـه جمـلات نااخلاقی قابل استنتاج نیست ».
بنابراین تز هیوم را می توان چنـین بیـان کـرد: هـیچ محمـول اخلاقـی نمی تواند به نحو غیر پوچ در نتیجة یک استنتاج معتبر ظاهر شود مگـر آن کـه در مقـدمات ظاهر شده باشد یا به عبارت دیگر هیچ برهان معتبری از مقـدمات غیـر اخلاقـی بـه نتـایج اخلاقی غیر پوچ وجود ندارد (١٠ :١٩٨٩ ,Pigden).