چکیده:
پروین ستاره تابناک ادب فارسی است که صورت زیبا و محتوای غنی اشعار او کاوشهای مختلف را میطلبد که این سطور یکی از آنهاست. در این پژوهش که به روش کتابخانهای صورت گرفته، چگونگی بازتاب ستم و ستمگری در نظام فکری پروین بررسی شده و این نتایج رخ نموده است که وی در قالبهای گوناگون شعری خود، عالمانه به ظلم و آثار و عواقب آن پرداخته و ستم را موجب تیرگی روان و بدنامی و تباهی دنیا و آخرت انسان دانسته و خلایق را به ظلمستیزی و ستمنپذیری فراخوانده است. در اندیشه پروین ظالم به مار و اژدهای گزنده وگرگ درنده و تیغ شکافنده همانند شده و حاکمان و کارگزاران، قاضیان، صیادان و زراندوزان چهار گروه بیدادگر به شمار آمدهاند. مدینه فاضله پروین شهری عاری از ستم و دارای رفاه وآسایش توأم با ارزشهای انسانی است. او ستم پذیری مردم را عامل تداوم ستمگری ظالمان دانسته و با تکیه بر«الناس علی دین ملوکهم» خطای مردم را به خطای حاکمان پیوند داده است.
خلاصه ماشینی:
ستم و ابعـاد، مظـاهر، آثـار و عواقـب دردناک چنان در ادبیات بازتاب یافته است که یکی از هزاران آن نیز چندین پژوهش میطلبدکه بناچار از میان همه بدین اشاره بسنده میکنیم که سعدی میگوید: خرابــی و بــد نــامی آیــد ز جــور رسد پیش بین این سخن را بـه غـور (سعدی، ١٣٨٦ : ٢٥) گریـــــزد رعیـــــت ز بیـــــدادگر کنــد نــام زشــتش بــه گیتــی ثمــر (همان : ٢٦) و ضمن یادکرد از پادشاهان باستان علت انقراض حکومـت آنهـا را سـتم مـی دانـد و فرجـام سـتمگر را بیچارگی و دریوزگی می خواند: خبـــر داری از خســـروان عجـــم کــه کردنــد بــر زیــر دســتان ســتم نــه آن شــوکت و پادشــاهی بمانــد نــه آن ظلــم بــر روســتایی بمانــد خطابین که بـر دسـت ظـالم برفـت جهــان مانــد و او بــا مظــالم برفــت و گـــر جـــور در پادشـــاهی کنـــی پـــس از پادشـــاهی گـــدایی کنـــی (همان : ٤٠) نظامی نیز ستم را مایه ویرانی حکومت و باعث شرمندگی می داند و رسم نامبارک میشمارد: نیســت مبــارک ســتم انگیخــتن آب خــود و خــون کســان ریخــتن (نظامی، ١٣٧٢: ٤٢ ) پروین نیز به دلیل اهمیت و نقش مخرب ستم در زندگی انسان ها از طرح و تصویر آن غافـل نمانـده و در قصاید و مقطعات و تمثیلات خود با زبان و بیان زیبا و محتوای غنی مفهوم و مصادیق و تبعـات آن را نمایانده است .