چکیده:
پساز سقوط طالبان از قدرت در پی تهاجم همهجانبه امریکا به افغانستان، سربازان انگلیسی نیز در
قالب نیروهای ائتلاف غرب به رهبری امریکا در 16 نوامبر 2001 در فرودگاه بگرام کابل پیاده شدند و
حضور علنی امریکا و انگلیسآغاز شد.
همسایگی افغانستان با پاکستان و چین، داشتن مرز مشترک طولانی با جمهوری اسلامی ایران،
بافت قومی، نژادی و مذهبی افغانستان، کشت و تولید تریاک و انواع مواد مخدر، نزدیکی به هند و
روسیه، دسترسی به انرژی آسیای مرکزی و... از دلایل مهم حضور امریکا و انگلیسدر افغانستان است.
با گذشت نه سال از اشغال افغانستان، امریکا و انگلیسبه تدریج در مدیریت و نحوه برخورد با
طالبان و ایجاد امنیت در این کشور اختلاف هایی پیدا کردهاند، اما هم چنا ن اهداف کلان و راهبردی
مشترک دارند.
هرچند حضور قدرتهای فرامنطقهای در افغانستان را باید در بستر سیاسی و اقتصادی بزرگ تری در
خاورمیانه، آسیای مرکزی و جنوب آسیا جستوجو کرد، این مقاله به سیاستهای امریکا و انگلیسدر
صحنه سیاسی افغانستان میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"سیاست انگلستان در افغانستان، در چارچوب سیاستهای جامعه بینالملل و امریکا به کار گرفته میشود، اما تجربه تاریخی حضور انگلستان در افغانستان نشان میدهد این کشور به دنبال به کارگیری سیاستها و اهداف خود در افغانستان است و به همین دلیل در جنگ افغانستان (و عراق) به نام مبارزه با تروریسم با امریکا همسو شد.
چالشهای انگلستان در افغانستان انگلستان به عنوان متحد راهبردی امریکا در جنگ با القاعده و طالبان محسوب میشود و سیاستها و اهداف آن در چارچوب سیاستهای امریکا در افغانستان است، با این حال این کشور راهبرد اعلانی خود را بر ایجاد ثبات منطقهای قرار داده است و در راهبرد اعمالی، اهداف خاص خود را در منطقه دارد.
موارد دیگری که انگلیس از سیاستهای امریکا پیروی و همراهی میکند عبارت است از: آموزش و تقویت نیروهای امنیتی (پلیس و ارتش ملی)، مبارزه با مواد مخدر (با اینکه در عمل سیاستهای انگلیس و امریکا تنها به افزایش کشت خشخاش و تولید مواد مخدر انجامیده است)، حمایت از حقوق بشر، آزادی مطبوعات، تجارت آزاد، ایجاد دولتسازی و ملتسازی، خلع سلاح گروههای مسلح، کنترل بازیگران دخیل در صحنه افغانستان و قدرتهای منطقهای (روسیه، چین، هند، ایران و پاکستان)، ترغیب افغانستان برای همکاری با پاکستان، 2 نفوذ در آسیای مرکزی، پافشاری امریکا و انگلیس در عدم خروج از افغانستان و..."