چکیده:
نیچه راهی را که بشر در مسیر اخلاق تاکنون پیموده است، نه همچون یک فرایند تکاملی مثبت و ارزنده، بلکه تاریخچهیدیرپاترین خطاهای انسان و مسبب سرنوشت هولناک و هراسانگیزاو می داند.از این رو به نقد شدیداخلاقکه به اصطلاح میراثی تاریخی و دستاوردی ارزشمند برای بشر تلقی میشد، می پردازد.از نظر او تمامی ابعاد زندگی بشر، حتی پرسش او از وجود،تحت تأثیر ارزشهاستو این ارزشها،کشمکشها و بحرانهاییرا برای انسان پدید آوردهاست.نیچه خود را ضد اخلاق مینامد و همهینظام های اخلاقی را مردود میشمارد.البتهاو در نقد اخلاق می خواهد بنیاد حقیقی اخلاق را بیابد، جایگاه و نحوهی عمل آن را شرح دهد و ساز و کارارزشگذاری انسانرا که او را به انجام افعال اخلاقی وادارمیکند، تشخیص دهد.در پس تمام اظهارات ویرانگرانه نیچه، طرحی جدید و ایده ای نو و در عین حال یکپارچه وجود دارد. او قصد ندارد نظامی همچون نظامهایی که آنها را به نقد کشیده و ویران نموده است، بنیان گذارد. مظهر این ایده ی نو، ابرانسان است. در این مقاله نگاه منفی نیچه را به منزلت اخلاق در تمدن غرب، در پرتو انتقاداتی که به اخلاق وارد می کند، بررسی می کنیم.
خلاصه ماشینی:
٤- نظریه فرا اخلاق نیچه در باب ارزشها یکی از تعارض ها یا دست کم چالش هایی که در فلسفه ارزش نیچه وجود دارد این است که او از یک سو مدعی است به دنبال نقد ارزش های اخلاقی است چرا که ارزش خود این ارزش ها را محل سؤال می داند (٦ :١٩٩٨ ,Nietzsche) و از سوی دیگر قائل به هیچ حقیقت اخلاقی نیست و احکام اخلاقی را در باور به واقعیاتی که واقعیت ندارند با احکام دینی مشترک می داند (١ .
چالش آشکار میان این دو مدعا، موجب پیدایش رویکردهای تفسیری متفاوتی شده است که به پاره ای از آنها اشاره می کنیم : برخی نیچه را قائل به حقایق عینی در باره ارزش های غیر محتاطانه (non-prudential) همچون ارزش های اخلاقی دانسته اند ,Schacht) (٦ .
بر اساس این تفسیر، نیچه برای هیچ چیز قائل به ارزش در معنای هنجاری نیست و از نظر او آنچه دارای ارزش است ، از یک دیدگاه خاص ، آن ارزش را دارد و هیچ معیار هنجاری عینی برای داوری میان دیدگاهها وجود ندارد.
در مقام سنجش این دو رویکرد تفسیری ، باید گفت که اگرچه التزام نیچه به این مدعا که ارزش های غیر محتاطانه بر نگرش خاصی در ارزش گذاری استوارند، محل تردید نیست و بکرات در آثار او آمده است ، اما نمی توان پذیرفت که نیچه ارزش هایی را به خوانندگان آثارش توصیه کند و در عین حال آنها را، از لحاظ هنجاری ، هم طراز ارزش هایی بداند که مورد انکار اوست .