چکیده:
ارائه خدمات بهینه به گردشگران یکی از پایههای اساسی در زمینه جذب و رضایت گردشگران است، چرا که لازمهی گریز از پیامدهای نامطلوب گردشگری و دستیابی به الگوی بهینه توسعه مقصد گردشگری، دسترسی گردشگران به خدمات و تسهیلات گردشگری است. هدف پژوهش حاضر، پهنهبندی کانونهای گردشگری استان فارس به منظور تعیین مناطق بهینه خدمات گردشگری میباشد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و متغیرهای پژوهش شامل 19 شاخص در زمینه خدمات گردشگری بوده که از طریق فن دلفی بدست آمده و سپس با تحلیل سلسلهمراتبی و مدل کوپراس که یکی از مدلهای تصمیمگیری چندمعیاری است، کانونهای بهینه خدمات گردشگری رتبهبندی و در نهایت به دو سطح فرا توسعه و فرو توسعه تقسیمبندی شدند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که قلمرو تحقیق با توجه به جاذبههای گردشگری متعدد دارای توزیع نامتعادل و نامناسب از لحاظ دسترسی به خدمات گردشگری میباشند و بخشهایی همچون بخش مرکزی شیراز، آباده، فسا و نیریز که از لحاظ جاذبههای گردشگری دارای پتانسیل بیشتر بوده به همان نسبت خدمات گردشگری بیشتری را طلب میکنند و باید برنامهریزان و مسئولان امر توجه ویژهای به این مناطق نشان دهند، این مناطق را در اولویت توسعه قرار دهند. از سویی بخشهای جنوب و جنوب غربی استان همچون محمله، خشت، افزار، پشتکوه و ... با توجه به آب و هوای گرم و خشک و وجود جاذبههای گردشگری کمتر در اولویت آخر از نظر توسعه قرار گرفتهاند.
خلاصه ماشینی:
نتایج پژوهش بیانگر آن است که قلمرو تحقیق با توجه به جاذبه های گردشگری متعدد دارای توزیع نامتعادل و نامناسب از لحاظ دسترسی به خدمات گردشگری میباشند و بخش هایی همچون بخش مرکزی شیراز، آباده ، فسا و نیریز که از لحاظ جاذبه های گردشگری دارای پتانسیل بیشتر بوده به همان نسبت خدمات گردشگری بیشتری را طلب میکنند و باید برنامه ریزان و مسئولان امر توجه ویژه ای به این مناطق نشان دهند، این مناطق را در اولویت توسعه قرار دهند.
در این پژوهش در ابتدا معیارهای پهنه بندی مناطق بهینه خدمات گردشگری با روش دلفی تعیین و سپس برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش وزن - دهی سلسله مراتبی AHP بهره گرفته شده است .
/ شکل ١- نقشه پراکنش جاذبه های گردشگری استان فارس در سطوح محلی، منطقه ای و ملی پس از مشخص شدن معیارها و شاخص های پژوهش و مقادیر و وزن دهی به آنها و تشکیل ماتریس داده ها، چنانچه که در جدول شماره ١، قابل مشاهده میباشد، با توجه به هدف تحقیق که پهنه بندی مناطق از نظر خدمات گردشگری میباشد، نیازمند به استفاده از مدل های تصمیم گیری چند معیاره میباشیم تا پهنه های مناسب خدمات گردشگری تعیین شود، چرا که در واقع توزیع و پراکندگی خدمات به نسبت جاذبه های گردشگری، دارای تعادل فضایی نمیباشد و در واقع مکان ها و جاذبه - های گردشگری وجود دارند که علیرغم پتانسیل بالا از نظر جذب گردشگر با عدم خدمات یا کمبود خدمات برخوردار میباشند و این خود باعث عدم تعادل بین جاذبه های گردشگری و خدمات مورد نیاز گردشگران میباشد.