چکیده:
هدف از این نوشتار بررسی عواملی است که موجب شده تا نقش مذهب در روابط بین الملل از سوی محققان این رشته مورد بی توجهی قرار گیرد. اگرچه این نوشتار تلاش داشته تا همه عوامل شناخته شده را به تصویر بکشد، اما ادعای محوری این است که دلیل وقوع چنین امری را باید در روش غلبه یافته بر علوم اجتماعی به طور عام و رشته روابط بین الملل به طور خاص جستجو کرد. غلبه متد قیاسی بر مطالعات اجتماعی موجب گردیده که نقش مولفه هایی کیفی که قابل اندازه گیری نیستند، همچون مذهب، در تحقیقات علوم اجتماعی نادیده گرفته شود. همچنین نوشتار حاضر اهتمام خود را بر عواملی متمرکز کرده که موجب شده تا طی دهه های اخیر نقش مذهب در روابط بین الملل برجسته شود. از جمله فرایندهایی چون واکنش فرهنگی به مدرنیته، جهانی شدن، توسعه دموکراسی، وقوع جنگ های محدود محلی، نزاع های قومی و.. در این زمینه اثرات بارزی داشته اند.
The main objective in this paper is to identify the factors which have caused researchers not to pay much attention to the role of religion in the relations among nations. It is argued in this paper that one of the main reasons for not considering the role of religion in the relations among nations is probably due to Predominance of quantitative method in social science which leaves out qualitative variables that are not rendering themselves to the exact numerical measurement. It is argued that the process of cultural reaction to modernity، globalization، development of democracy، localized conflict and sectarian wars all have had significant impact on the neglect of religion as important intervening concept in the relations among nations.
خلاصه ماشینی:
اگرچه این نوشتار تلاش داشته تا همه عوامل شناخته شده را به تصویر بکشد، اما ادعای محوری این است که دلیل وقوع چنین امری را باید در روش غلبه یافته بر علوم اجتماعی به طور عام و رشته روابط بین الملل به طور خاص جستجو کرد.
در غرب نیز اگرچه بـا ظهـور تحـولاتی که به انعقاد قرارداد وستفالیا و یا حاکمیت سکولاریسم منتهـی شـده از نقـش مـذهب تاحـدود زیادی کاسته شده ، اما بازیگران مذهبی نشان دادنـد کـه ایـن مؤلفـه در شـکل دهـی رفتارهـا و کنشها همچنان بر حوزه های سیاسی- اجتماعی به طور مستقیم و یا غیر مسـتقیم گـذارده انـد و این در حالی بود که این تأثیرگذاری عموما نادیده گرفته میشد.
اگرچه تحولات بعد از فروپاشی شوروی موجب شده تا برخی ازاندیشمندان روابط بین الملـل در غرب در خصوص بازگشت مذهب به روابط بین الملل علاقه مند شوند، اما تأثیرگذاری مذهب در حوزه های مختلف اجتماعی عموما موضوعی بود که همچنان چندان توجهی بـدان نمـیشـد.
از این نظر مذهب همچنان یکی از عناصر شاکله دهنده به روابط بین الملل بوده ، امـا نقش آن طی تحولات گوناگون نادیده گرفته شده است .
ایـن قرارداد بعدها به تأیید پادشاه فرانسه رسید و بدین شکل این مقطع آغاز عصری جدید در روابـط بین الملل اروپا بوده که بر اساس آن کلیسا به عنوان سمبل شهر خدا و نیروی مـادی و اقتـداری 65 که مذهب را نمایندگی میکرد مستقیما دخالت خود را در امور سیاسی از دسـت داد و آنـرا بـه شاهزاده نشین ها و پادشاهان واگذار کرد.