چکیده:
سمبولیسم، مهمترین شیوة بیان رمز و رازهای عرفانی است و گسترة زبان عرفان را از چنبرة پدیدارهای هستی تا فراسوی جهان ناپیدا و بیانناپذیر افزایش میدهد. از میان رویکردهای سمبلیستی عارفان ایرانی، سمبولیسم الفبایی شگردی هنری برای تبیین اندیشههای عرفانی بوده است و سرودههای آنان را آکنده است. پژوهش حاضر به روش تاریخی و با رویکرد تحلیل محتوا، شاخصترین آثار حکمی ـ عرفانی و برجستهترین دیوانهای عارفان فارسیگوی را بررسی کرده است. در این مقاله، با بهرهگیری از اندیشههای حکما و عرفای ایرانی، مضامین نگرشهای الفبایی دیوان عارفان ایرانی شرح، و چگونگی متجلی شدن این اندیشههای بلند حکمی و عرفانی با استفاده از سمبولیسم الفبایی در دیوان شاعران تبیین و تحلیل شده است. آنگاه گونههای سمبولیسم الفبایی نیز طبقهبندی گردیده است. در پایان، نگارنده نتیجه میگیرد که بنیان اندیشگانی حکمت و عرفان ایرانی و اسلامی در بسیاری از موارد، آبشخور یکسانی دارد و نمیتوان مرز مشخصی را میان این دو حوزة اندیشگانی ترسیم کرد، چنانکه در گزارش سمبولیسم الفبایی دیوان عارفان، آمیغی بودن این دو را میتوان مشاهده نمود.
خلاصه ماشینی:
"بـرای کسانی که آیات الهی را می فهمیدند، این مطلب که قـرآن (ماننـد تـورات ) بـا حـرف «بـاء» (در ابتدای بسم الله الرحمن الرحیم ) شروع میشد، خود یکی از مظاهر آیـات الهـی بـود؛ زیـرا ارزش عددی حرف با (عدد دو) به دوگانگی و ثنویت موجود در هر امر مخلوق اشاره میکند، در حـالی که حرف اول الفبا (حرف الف ) با ارزش عددی یک ، دلیـل و نشـانه ای بـر خـدای احـد و واحـد است » (همان ، ١٣٨٩: ٢٠٨).
«گاهی چو الف راست » میتواند اشاره به انسـان هـای راسـت طینـت و «گهـی چـون نـون » میتواند اشاره به انسان های کژطبع باشد، اما از آنجا که بیت دوم مبین مدهوشی خلقان در اثـر تجلی صفات جلالیۀ الهی است و بیت اول هم مقدمه ای برای بیان این مقصود اسـت ، مـیتـوان گفت که منظور از مصرع دوم ، صرفا بیان گونه گونی خلقان الهی است که یکی راست چون الـف است و دیگری کوژ چون نون ."