چکیده:
رباعیات خیام از پرجاذبهترین آثار ادبی ایران و جهان و از ناشناختهترین آنهاست. در این مقاله، رباعیات خیام با هدف آمادهسازی برای تحلیلهای روانشناختی، از زاویة گسترة قابلیت انتساب به شخص خیام و از زاویة تفسیرپذیری مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور، 20 رباعی از مجموعة رباعیهای منسوب به خیام که بیشترین اجماع را دارند، بررسی و تحلیل روانشناختی شدند. نخست وضعیت استثنایی رباعیات خیام در گسترة ادبیات فارسی مطرح گردید. سپس مهمترین نکات مورد اختلاف در باب آن ارائه شد. باورهای مذهبی، لاادری بودن، پوچنگری و لذتجویی، چهار مورد از این مجموعه هستند. در این میان، نگاه خاص خیام به «مرگ» و «می» بررسی شد و در نهایت، گسترة تفسیرپذیری رباعیات و چند رباعی محوری از آن میان بررسی شد. سه الگوی تفسیری برای تحلیلهای مختلف، از جمله تحلیل روانشناختی ارائه گردید. این الگوها که بیان مستقیم، هدفمند و تلویحی نام گرفتند، رباعیات خیام را پذیرای تحلیلهای روانشناختی مختلف میکنند. بخشی از سردرگمی نویسندگان مختلف در باب آثار خیام، ناشی از تلاش آنها برای قرار دادن این آثار در چهارچوب خاصی است که عموما تناسب کافی با آن ندارند. ارائة الگوهای تفسیری مختلف، راهی برای کاهش سوگیریهای گمراهکننده و نزدیک شدن به واقعیتهای شخصیت و آثار خیام است.
خلاصه ماشینی:
"در رباعیـات خیـام ، شاید باده بیشتر هموارکنندة رابطه با معشوق یا بهره بردن از زیباییهای طبیعـت و بـه معنـای نفی هشیاری است که در خدمت معیشت و فراموش کردن خود و معنای زندگی است تا صـرف مستی، فراموشی و کنار گذاشتن همه چیز در نظر باشد که بـا مقـدمات طـرح موضـوع از نظـر خیام که پر از تردید و تلخی است ، ناسازگار به نظر میرسد؛ به عبـارت دیگـر، خیـام ایـن همـه توجه را به کوتاهی عمر و ناشناخته بودن مرگ مبذول نمیدارد که در نتیجه گیری همه چیز را به فراموشی بسپارد.
٥ـ مبانی تفسیری رباعیات خیام و الگوهای تفسیری پیشنهادی ٥ـ١) چهار رباعی از خیام برای تدوین مبانی تفسیر رباعیات او «یـک قطرة آب بـود و بـا دریـا شــد یـک ذرة خـاک و بـا زمیـن یکتا شـد آمـد شـدن تو اندر این عالم چیست ؟ آمـد مـگسی پـدیـد و نـاپـیـدا شـد» ***** «بر چشم تـو عـالم ارچه مـیآراینـد مگـرای بـدان کـه عـاقـلان نگراینـد بسیـار چـو تـو رونـد و بسیـار آینـد بربای نصیـب خـویـش کت بربایند» ***** «از جملــۀ رفتـــگان ایــن راه دراز، بـازآمده ای کو که بـه مـا گویـد راز؟ پس بـر سـر ایـن دو راهۀ آز و نیـاز تـا هیـچ نـمانی کـه نمیآیـی بـاز» ***** «چون روزی و عمر بیش و کم نتوان کرد دل را بـه چنـین غصـه دژم نتـوان کـرد کـار من و تو چنان که رای من و تـوست از موم بـه دست خویش هم نتوان کـرد» مشخصۀ سه رباعی نخست ، درک محدودیت های عمیق بشـر در مـورد خـود، خواسـته هـا و جهان و نیز توصیۀ قناعت و بردباری است ."