چکیده:
کرده بودند از مطالعه کنار گذاشته شدند. تحلیل دادههای به دست آمده نشان داد که در زمینه بازداری، بین گروه کنترل با گروههای بیمار تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین بین گروه وسواسی- اجباری و افسرده نیز تفاوت معنادار وجود داشت، بدین صورت که در افسردهها شدت نقص بیشتر بود. در متغیر تغییر آمایه نیز بین افراد سالم و بیماران تفاوت وجود داشت ولی شدت نقص ها در گروه افسرده بیشتر از وسواسی- اجباری بود. در زمینهی بهروز رسانی حافظهی فعال نیز گروه سالم با بیماران تفاوت داشتند، اما بین افسردهها و وسواسی- اجباریها تفاوتی وجود نداشت. یافتههای مطالعهی حاضر نشان دادند که هم بیماران افسرده و هم بیماران وسواسی- اجباری در مولفههای سهگانه دچار آسیب هستند. اما بیماران افسرده در بیشتر زمینهها نقص شدیدتری نسبت به بیماران وسواسی- اجباری نشان میدهند.
Recent study suggests that OCD and MD patients show cognitive and neuropsychological deficits، but some researchers suggest that neuropsychological deficits in OCD، is due to
depression comorbidity. Therefore present study، try to investigate this hypothesis that obsessive-compulsive and depressive subclinical patients are different in three components
of executive function (inhibition، set shifting and updating of working memory)? To this aim، after screening with SCL-90، 30 depressive and 30 obsessive-compulsive subclinical patients were selected and compared with 30 control healthy subjects.
Beck depression Inventory and Maudsley Obsessive- Compulsive Inventory were used to diagnose subjects. OCD subjects that took above score 20 in Beck depression inventory
excluded from study. Data analysis showed that there was significant difference
between control with OCD and MD groups in inhibition. Also there was significant difference between OCD and MD groups، and severity of deficits in MD was more than OCD people. In set shifting، there was significant difference between control and other two groups، but severity of deficits in MD was more than OCD too. In third dimension، updating، there was significant difference between two patients and control groups، but MD and OCD was similar in deficits.
At all، present study finding suggest that both subclinical MD and OCD patients showed deficits in three components of executive function، but MD patients show more deficits in
executive function.
خلاصه ماشینی:
"پژوهـش ها نشان مـی دهند که این بـیماران در کارکردهـای اجرایی شـامل تـوجه (گـروسمن و هـمکاران ، ۱۹۹۳؛ به نـقل از راس و ابمـیر۴، ۲۰۰۶؛ موریـتز۵ و هـمکاران ، ۲۰۰۲؛ پرتـر۶ و همـکاران ، ۲۰۰۳؛ پـورسـل ۷و هـمکاران ، ۱۹۹۷؛ روانکیلد ۱ و همکاران ، ۲۰۰۲؛ تریچارد و همکاران ، ۱۹۹۵؛ و میالت ، ۱۹۹۶؛ زاکزانیس و 1- Eldrkin-Tompson 2- Nakano 3- Wagner 4- Rose & Ebmeier 5- Moritz 6- Porter 7- Purcell 8- Ravankild همکاران ، ۱۹۹۹؛ به نقل از هوگدال ۱ و همکاران ، ۲۰۰۳) ، تصمیم گیری (مورفی و همکاران ، ۲۰۰۱) و برنامه ریزی (بیتس و همکاران ، ۱۹۹۶؛ الیوت و همکاران ، ۱۹۹۶؛ پرتر و همکاران ، ۲۰۰۳)، سرعت پردازش اطلاعات ، توجه انتخابی و گوش به زنگ بودن (اگلند۲ و همکاران ، ۲۰۰۳) بازداری و سیالی کلامی (ناکانو و همکاران ، ۲۰۰۸) نقص هایی نشان می دهند.
شواهد این فرضیه عمدتا از افزایش میزان بروز اختلال وسواسی - اجـباری در افـراد دارای آسیب بـه عـقده های پایـه (دمارچـی ۹ و همـکاران ، ۲۰۰۰) و مطالعات تصویربـرداری عصبی کارکردی که بیش عـملکردی را در مدار زیرکرتکسی فـرونتال در 1- Hugdahl 2- Egeland 3- Crews 4- Pardo 5- Kang 6- Saxena 7- Omori 8- Szesko 9- De Marchi افراد مبتلا به این اختلال نشان می دهد (ساخنا و همکاران ، ۱۹۹۹؛ راچ و همکاران ، ۱۹۹۴؛ به نقل از کانگ و همکاران ، ۲۰۰۴) نشات گرفته است ."