چکیده:
نظام جمهوری اسلامی جهت استمرار حیات و بسط گفتمان کلان خود، نیازمند بازخوانی روزآمد اندیشه و سیره سیاسی بنیانگذار خود از یک سو و اصلاح مسیر طیشده ازجمله توسط دولتها براساس این گفتمان از سوی دیگر است. این مقاله، گفتمان دولت سازندگی را موضوع خود قرار داده است. هرچند خردهگفتمان دولت سازندگی همچون دیگر دولتها ناشی از تحول «در» گفتمان کلان جمهوری اسلامی است، اما بهنظر میرسد در مواردی نیز دارای تفاوتهای قابل تأملی با گفتمان سیاسی امام خمینی(ره) میباشد. براساس این پژوهش، تفاوتهای عمده دو گفتمان را میتوان در این موارد جستجو کرد: تقلیل و تأسیس غیریتها، چالش عملگرایی و تکنوکراسی، توسعه متوازن و الگوی توسعه، نوع نگرش و گرایش به مقولاتی مانند کارآمدی و عدالت و به نسبت دوگانههایی چون عدالت و توسعه، آزادی و توسعه،استقلال و توسعه، نوع اعتبار از آموزههایی چون نسبت دین و نظامات اجتماعی.
خلاصه ماشینی:
"نکته مهم در اندیشه حضرت امام اینکه، باید بدانیم تأکید ایشان بر دوری از انانیت و خودبینی بهمنزله تحقیر نفس آدمی نیست، بلکه این تنها تعظیم در برابر وجود عظیم است و ذل عبودی به همراه خود، عز ربوبی را به همراه دارد.
بدیهی است که هیچکدام از این رویکردها به انسان (مدرنیسم و پستمدرنیسم) نمیتواند سعادت را به بشر هدیه کند: اولی موجب فربه شدن بیش از پیش عقل بشری بدون اتکا به مبانیای چون وحی شد که رهاورد آن فجایع بزرگی چون جنگهای جهانی اول و دوم و کشته شدن دهها میلیون انسان شد؛ دومی نیز در اعتراض به وضعیت موجود هستی بشر را در معرض انقراض قرار داد و انسانی را ساخت که آمادگی بیشتری جهت پذیرش ظلم و ستم دارد.
این تلاش عمدتا دو سو دارد: از یک سو اول با قدرتمند نشان دادن استعمارگران و بهتبع آن ضعیف پنداشتن مستعمرات، وحشتی در دل مردم مستعمره مینشاند که در خود توانایی تقابل را نمیبینند؛ در سویی دیگر تغییرات فرهنگی است که در آن فرهنگ استعماری جایگزین فرهنگ بومی شده و اینگونه بستر لازم جهت تداوم روابط استعماری بدون درگیری نظامی فراهم میشود.
تأکید بر مفهوم مستضعف در گفتمان معیار چنان برجسته است که حضرت امام، انقلاب اسلامی را نهضت مستضعف در مقابل مستکبر میداند؛ به همین جهت این انقلاب میتواند و باید الگوی تمامی مستضعفین عالم در مقابل مستکبرین قرار گیرد: «باید این نهضت در تمام عالم - نهضت مستضعف درمقابل مستکبر - در تمام عالم گسترده شود."