چکیده:
با این استدلال که اولا، خداوند یکی است و ثانیا، حقیقت و فطرت انسان هم همواره ثابت است. در نتیجه، دین یعنی راهی که خداوند برای هدایت انسان در نظر گرفته، نیز باید در شاکلة کلی و حتی بسیاری از جزئیات، ثابت باشد میتوان این نظریه را مطرح نمود که همة ادیان آسمانی در سه حوزة اعتقادات، اخلاق و احکام تا آنجا که به سرشت مشترک و ابعاد غیرمتغیرشان ارتباط داشته باشد، از حقایقی مشترک و ثابت برخوردارند. این مقاله با تکیه بر همین برهان، به بررسی و نقش این حقایق پرداخته و ضمن تبیین نمونههایی از این دست، نتیجه میگیرد که هرچند از صرف وجود این چنین اشتراکاتی در دین نمیتوان حقانیت و صدق آن دین را نتیجه گرفت، اما از عدم وجود آن میتوان به عدم صدق و وجود انحراف در آن دین رسید. به عبارت دیگر، حقایق مشترکی در سه حوزه اعتقادات، اخلاق و احکام همواره در تمام ادیان آسمانی وجود داشته که با بررسی و تبیین آنها، نهتنها در مباحث مربوط به حقانیت و صدق دین، بلکه در تعریف دین و گفتوگوهای بین الادیان نیز میتوان به نتایج قابل توجهی دست یافت
Considering the belief that first، there is no god other than God and secondly، man’s reality and nature are subject to no change، religion can be defined as a way shown by God to provide man with guidance، and its constitution and even most of its details must be constant. It is possible to assume that all heavenly religions have common and fixed realities in three realms; beliefs، morality and precepts، in order to foster relationship with their common nature and invariable aspects. Resting on this argument، this paper investigates these realities and their role، and gives examples to illustrate this point، to sum up، although we cannot affirm the legitimacy of religion by merely relying on the existence of such common features in religion، lacking in them can result in the falsity and deviation of that religion. In other words، the common realities in the three realms; namely beliefs، morality and precepts characterize all heavenly religions. Making an investigation into these realms not only has noticeable effects on the question of the legitimacy of religion، but also on the definition of religion and the dialogues between religions.
خلاصه ماشینی:
"اعتقاد به وحی و نبوت هر چند مسئلة نبوت در میان ادیان، از جهات گوناگون محل نزاع و اختلاف است، اما اصل اعتقاد به نبوت، که هم با ادلة عقلی اثبات می شود و هم از متون مقدس ادیان قابل استفاده است، به هیچ وجه نمی تواند در میان اشتراکات اصلی ادیان الهی نادیده گرفته شود (نام 20 پیامبر، هم در قرآن و هم در کتاب مقدس آمده که می تواند تأییدی بر این حقیقت مشترک محسوب شود).
به عبارت دیگر، از مشترک بودن این باور در همة ادیان الهی و آسمانی، به این نتیجه می رسیم که اگر چنانچه دین و آیینی بر پایة چنین باوری شکل نگرفته بود، معلوم می شود که آن دین، دینی الهی و آسمانی نبوده و یا اینکه تغییر و تحریف به اندازه ای در آن راه یافته که چهرة واقعی خود را بکلی از دست داده است، به طوری که نمی توان آن را دینی الهی به شمار آورد.
البته هرچند این امور به تنهایی نمی تواند معیاری برای تشخیص صدق و حقانیت ادیان، و تمییز میان دین حق و باطل باشد، اما با قرار دادن این حقایق اخلاقی مشترک، در کنار اشتراکات دیگری که بیان شد و در ادامه نیز بیان خواهد شد، می توان به مجموعة مشخص و روشنی در این خصوص دست یافت و به عنوان سنجه و معیاری معتبر در مسئلة صدق و حقانیت دین از آن بهره مند برد."