چکیده:
هدف: آنچه این مقاله در پی آن است، نشان دادن برخی هم گرائی های اعتقادی و ریشهای در دو تفکر ارجاء و سکولار است. روش:روش انجام تحقیق از نظر راهکار، کتابخانهای و از نظر راهبرد، توصیفی- تاریخی است. یافتهها: فرقۀ مرجئه مولود وقایع سیاسی قرن دوم هجری است. این فرقه در تفسیر ایمان به این مسئله روی آورد که ایمان، امری بسیط است و هیچ گناه کبیرهای انسان را از دایرۀ ایمان خارج نمیکند و قضاوت در مورد ایمان افراد را باید تا قیامت به تأخیر انداخت. در مقابل، سکولاریسم نیز مکتب فکری و سیاسیای است که به نحو جدی در قرن هفدهم میلادی ظهور و بروز پیدا کرد. این مکتب با تأکید بر دنیاگرایی و اصالتبخشی به دنیا، به جدایی دین از عرصۀ اجتماع و سیاست تأکید دارد، که پیامد آن افول دین و کنار گذاشتن آن از عرصۀ حیات اجتماعی و سیاسی انسانهاست. نتیجهگیری: دو تفکر ارجاء و سکولار، در مبانی، ریشهها و پیامدها دارای اشتراکات قابل تأملیاند. هر دو به کنار زدن دین و مفاهیم دینی از عرصۀ سیاسی تأکید دارند
Objectives:This short piece of writing intends to elucidate the ideological convergence of deferrers (morjeah) and secularism.
Method: The method of the research is descriptive-analysis and library resources.
Results: Morjeah which was first founded following a completely political perspective، later on turned to constructing verbal principles. In the interpretation of Belief this sect claimed that Belief is something vast and that no cardinal sin puts man out of the belief Domain Zone and hence judging about peoples،s Belief should be postponed until the judgment day. In comparison، secularism is also a political and thought school which emerged strongly and seriously in the17th century (A.D.) This school of thought emphasized worldliness and originality and highlights the belief that Religion should be distinct and separated from society and politics domains leading to the demise of religion and putting religion aside from social and political life of human beings.
Conclusion: The authores of the research conclude the two thoughts of Erja and secular have some commonalities regarding roots، and consequences which deserve contemplation and scrutiny. Both emphasize on putting aside the religion and religious concepts from political domains and issues.
خلاصه ماشینی:
علمگرایی با ادعای اینکه علم، توانایی حل مسائل انسانی و امور اجتماعی و دنیایی او را دارد و با مشاهدات تجربی میتواند جامعۀ بشری را اداره کند، توانسته نقش دین را در جامعۀ غربی کمرنگ کند و سکولاریسم نیز این اندیشه را به صورت یکی از پایههای فکری خودش برگزیده و با تکیه بر آن به مقابله با دین(به طور مستقیم مسیحیت) پرداخته است که در نتیجۀ آن، دین را از صحنۀ اجتماعی خارج و با شخصی دانستن مذهب، آن را به زندگی فردی محدود و به ترویج جدایی دین از سیاست پرداخته است.
(شاکرین، 1387: 49) د) مشابهت هائی در عوامل و زمینههای تشکیل دو تفکر ارجاء و سکولاریسم حال با شناخت نسبی در مورد سکولاریسم و مرجئه، به این نکته خواهیم پرداخت که چگونه اندیشۀ جدایی دین از سیاست در فرقۀ مرجئه نمود پیدا کرد.
اینکه مرجئه با وجود تمام نصوص دینی مورد اذعان مسلمانان در مورد افضیلت و معصومیت علی(ع)، باز در مقام داوری سیاسی نقش دین و ارزشهای دینی را به بهانۀ عدم فهم حقیقت کنار میزنند، این همان اندیشۀ سکولاری است که همواره به جدایی دین از سیاست و افول دین تأکید میورزد.
(فروغی، 1384: 130) اگر به بهانههای افرادی مثل عبدالله بن عمر در جریان کنارهگیری از فتنهها توجه شود که میگفت: «ما با کسی که لااله الاالله میگوید نمیجنگیم»(عطوان، 1380: 13)، به خوبی این نکته دریافت میشود که توجه به عقل خودبنیاد و تجربۀ بشری که در پی آن حفظ منافع فردی مطرح است، محور و رکن اصلی اندیشه ارجاء است.
اما نکتۀ قابل تأمل در مورد سکولاریسم آن است که میتوان رگههایی از این اندیشه را در قالب تفکر ارجاء در تاریخ فرق اسلامی مشاهده کرد.