خلاصه ماشینی:
شایدمهمترین بخش این فصل روابط ایران و عثمانی در ابتدای حمله افغانها و بعد ازآن است، چرا که علاوه بر منابع فارسی از منابع دست اول ترکی نیز استفادهشده است؛ منابعی که تاکنون مورخان ما کمتر بدانها توجه کردهاند.
<FootNote No="331" Text=" دو نوشته دیگر از این قرار است: Newman: 2013; Daftary: 2013.
"/> فهم پدیده اخیر دشوار نیست؛ ظهور انقلاب اسلامی ایران با دلالتهای شیعی آن در سال 1979م در کنار دیگر رخدادهایمرتبط با جوامع شیعی در آن زمان را میتوان عاملی برای «گسترش پرشتاب»مطالعات تشیع دانست (Newman, 2013: 4; Rajaee, 1986: 265)؛ پدیدهای کهدر کنار پژوهشهای متعدد در موضوعات تخصصیتر در مطالعات تشیع، ظهورتدریجی کتابهای درآمدگونه را دست کم تا حدی توجیه میکند.
نویسنده «ولایت» را به «وفاداریکاریزماتیک» ترجمه کردهاست و آنرا عهد و پیوندی معنوی میداند که شیعیان باامام خود احساس میکنند<FootNote No="341" Text=" حیدر میان «ولایت» و «ولایت» اینگونه تمایز قائل میشود که اولی احساس پیوند شیعه با امام خود است؛ در حالیکه دومی پذیرش عملی حجیت و اقتدار امامان است Haider,) (2014: 32.
حیدردر این بخش (همچون شمار دیگری از مباحث نظری و تاریخی این کتاب کهمرتبط با اندیشه امامت است) نگاه زیدیه را در یک سو قرار میدهد و نگاهاسماعیلیه و اثناعشریه را در سوی دیگر.
در فصل مربوط به اثناعشریه نیز سه دوره گذار مهم (از نگاه حیدر) در تاریختشیع اثناعشری مورد توجه قرار گرفتهاست: اولین قسمت مربوط به دوران پس ازغیبت امام مهدی(عج) است.
فصل آخر کتاب که درباره اثناعشریه در جهان معاصر است، به گمان من یککاستی دارد و آن نادیدهگرفتن تشیع اثناعشری غیر سیاسی است ـ اگر این تعبیردرست باشد.
به گمان من، این مرهون تلاش حیدر برای ارائه پیوستهکلام و تاریخ تشیع است.