چکیده:
نویسنده معتقد است اگر کسی بتواند ارتباط میان مسائل شخصی و مشکلات اجتماعی را در چنبره تاریخ مفهومسازی کند، دارای بینش جامعهشناسی است. با این نگاه فضای بحث و افق نگاه ما میتواند از نگاه اروپامداری فاصله بگیرد و فضایی ایجاد شود که در حوزه علوم اجتماعی به اندیشمندان غیرغربی نیز بنگریم؛ و به مدد این نگاه میتوانیم مولد گفتمانهای جامعهشناسی باشیم؛ از تراث و میراث جهان اسلام و ایران بهره جوییم و آنها را در صحنه جهانی بهعنوان گفتمانهای بدیل مطرح کنیم. نویسنده در این کتاب توضیح میدهد که چگونه میتوان در کنار سنتهای فکری غربی، بهعنوان گفتمانهای رقیب، ما نیز گفتمانهای خود را مطرح سازیم.
خلاصه ماشینی:
وی در فصل اول با عنوان «چشماندازها و افق آینده در علوم انسانی» این پرسش را سرلوحۀ کار خود قرار میدهد که بنیانهای شکلدهندۀ یک علم چیست؟ بهبیان دیگر پرسش اصلی عواملی است که بنیانها و مفاهیم یک علم را قوی و مستحکم میگرداند؛ چراکه براساس همین بنیانها و پیشفرضهاست که به جریانهای موجود در عالم واقعیت نگاه میشود و سپس از همین منظر در حوزههای مختلف از جمله علوم انسانی و علوم اجتماعی و طبیعی به تحقیق، پژوهش، بحث، کنکاش و بررسی پرداخته شود (سیدجواد میری، ص ۱۷).
حال سؤال این است چرا بهصورت کلان و بهعنوان یک جامعهشناس ایرانی در سطح کلان و جهانی فکر نکنیم؟ چرا مسائلی را که در موضوعات مختلف در دنیا وجود دارد، جزئی از مسائل خود ندانیم و به آنها از منظرهای مختلف نگاه نکنیم؟ چرا پروژههای مطرح در علوم انسانی باید تنها در زمینۀ مسائل محلی یا کاربردی مربوط به ایران باشد (همان، ص ۱۸).
در فصل بعدی با عنوان «جامعهشناسی، محدودیتها و ظرفیتها» نویسنده این پرسش را مطرح میکند که جامعهشناس کیست و چهکسی را میتوان جامعهشناس محسوب کرد؟ چرا در هنگام بحث راجع به کلاسیکها در حوزۀ علوم اجتماعی و بالاخص جامعهشناس از سه گانهها یعنی مارکس، وبر، دورکیم صحبت بهمیان میآید و کسی که وارد حوزۀ علوم اجتماعی میشود باید با این سه پارادایم آشنا باشد؟ چرا داستایوفسکی که برای نوشتن جنایات و مکافات حدود ۵۰۰ صفحه یادداشت برداشته و به دادگاههای مختلف رفته و جرم را بررسی و بهعنوان کارشناس مسائل اجتماعی، جامعه را بررسی کرده، از دید جامعهشناسان قرن بیستم در آمریکا بهعنوان جامعهشناس شناخته نمیشود؟ معیار جامعهشناسنامیدن یک فرد، میزان علمی بودن ویا پوزیتیویستی و بیطرفانه عمل کردن است؟ یا مجموعهای است از عوامل علمی و عناصر ایدئولوژیک و مسائل دینی، مذهبی، اجتماعی و سیاسی؟ اینها مسائلی است که نویسنده در این فصل به آنها میپردازد.