چکیده:
مقاله حاضر به بررسی علل، چگونگی و فرجام رویارویی دولتهای انگلیس و عثمانی در خلیج فارس، کرانهها و پس کرانههای آن در فاصله سالهای 1918-1871م/ 1336-1288ق میپردازد. در حدود ربع پایانی قرن نوزدهم میلادی با تغییر در مناسبات و روابط قدرتها، انگلیس در مقام قدرت برتر جهان، به منظور حفظ منافع خود در خلیج فارس، با سیاستهای سیال و چند وجهی، در برابر دیگر مدعیان ایستاده بود. اهم این منافع عبارت بودند از: استفاده از ذخایر نفتی، به دست گرفتن شاهراه ترانزیت شرق و غرب و حفظ منافع خود در هندوستان. از طرف دیگر، عثمانی که در سراشیبی اضمحلال قرار داشت، برای جبـران ناکامیهایش در اروپا و در تلاش برای باقی ماندن در جمع قدرتهای بینالمللی میکوشید با تجدید اقتدار درخشان گذشتهاش در منطقه خلیج فارس، امپراتوری خود را احیا کند. طرح اتحاد جوامع اسلامی، مخالفت با سیاست مبارزه با تجارت برده و دزدی دریایی انگلیس، نفوذ در شیخنشینهای بحرین، کویت و قطر، کشورهای متصالح و شبه جزیره عربستان، مهمترین سیاستهای عثمانی در مقابله با انگلیس در خلیج فارس، کرانهها و پس کرانههای شمالی و جنوبی آن بود. در پایان جنگ جهانی اول انگلیس موفق شد سیاستها و اقدامات عثمانی را نقش بر آب کند و این امپراتوری وسیع را در همهجا، از جمله منطقه خلیج فارس، به شدت تضعیف و به نفع خویش، تجزیه نماید.
This article considers causes، conditions and result of British and Ottoman encounter in Persian Gulf from 1871 to 1918. In the last quarter of 19th century، Britain as the superior power was defending his interests in Persian Gulf from other claimants with different policies. More important interests were: consuming oil resources، controlling the main path from east to west and protecting his interests in India. On the other hand، Ottomans were trying to revitalize their power in Persian Gulf to compensate for their unsuccessful attempts in Europe and staying among international powers. Idea of uniting Islamic countries، disagreement with British opposition policy against slave trading and piracy، influencing Sheikhs of Bahrain، Kuwait، Qatar and Saudi Arabia، were most important policies of Ottomans. In the end of First World War، British could reveal Ottomans policies and break down this empire everywhere including Persian Gulf.
خلاصه ماشینی:
طرح اتحاد جوامع اسلامي، مخالفت با سياست مبارزه با تجارت برده و دزدي دريايي انگليس ، نفوذ در شيخ نشين هاي بحرين ، کويت و قطر، کشورهاي متصالح و شبه جزيره عربستان ، مهم ترين سياست هاي عثماني در مقابله با انگليس در خليج فارس ، کرانه ها و پس کرانه هاي شمالي و جنوبي آن بود.
com ٢ کارشناس ارشد تاريخ ايران اسلامي مقدمه از نيمه دوم قرن ١٩م و به خصوص در حدود ربع پاياني اين قرن تا پايان جنگ جهاني اول منطقه خليج فارس به دلايل متعدد کانون توجهات بزرگ ترين قدرت هاي بين المللي: انگليس ، روسيه ، فرانسه ، آلمان و عثماني بود.
اگرچه در مقاطعي از تاريخ و به خصوص از حدود نيمه دوم قرن ١٢ق / نيمه دوم قرن ١٨م تا حدود نيمه دوم قرن ١٣ق / نيمه دوم ١٩م اين حاکميت به شدت تضعيف شد ولي از حدود نيمه دوم و به خصوص در ربع پاياني قرن ١٣ق / ١٩م به دلايل متعدد از جمله احساس رضايت از حفظ تماميت ارضي در نتيجه جنگ کريمه ، حفر کانال سوئز، سقوط قدرت نجد، اقتدار مدحت پاشا در مقام استانداري بغداد، ضعف دولت ايران و اعلان حضور مقتدرانه آلمان در خليج فارس و اتحاد عثماني با آنها، قدرت عثمانيها احيا گرديد، ولي اين بازگشت و اميدواري در تسلط بر منطقه با شکست متحدين در جنگ جهاني اول براي هميشه به تاريخ پيوست .