چکیده:
امیرعلیشیرنوایی از جمله بازیگران پرکنش صحنه سیاست در واپسین دهههای حکومت تیموریان به شمار میآید. از این روی، در این مقاله با بهرهجستن از روش تحقیق تاریخی تلاش شده است درک گردد نقش او در سیاستهای اعمالشده از سوی پادشاه وقت، سلطانحسینبایقرا، چه اندازه بوده و چه تاثیری بر چند و چون کنشها و واکنشهای سیاسی رخ داده در آن عهد نهاده است. آنچه هویدا مینماید، بررسی مجموعه دادههای تاریخی و آگاهیهای موجود نشان داد که نوایی نه تنها در تصمیمگیریهای سیاسی سلطان تاثیرگذار بود، بلکه در ترکیب و آرایش نیروهای سیاسی و فراز و فرود موقعیت آنان هم حضوری موثر داشت. افزون بر این، برای وی در فرونشاندن و یا برکشیدن آتش نبردهای داخلی این روزگار نیز سهم بهسزایی درنظر باید گرفت.
خلاصه ماشینی:
حضور توانمندانه امیرعلیشیر نوایی در ایـن وادی موجب رخنمونی این پرسش در ذهن میشود که نقـش او در سیاسـت هـای اعمـال شـده از سـوی سلطان حسین بایقرا، چه اندازه بوده و چه تأثیری بر چند و چون کنش ها و واکنش های سیاسـی رخ داده در آن عهد نهاده است ؟ آنچه هویـدا مینمایـد، شـماری از پژوهنـدگان تـاریخ بـه ایـن موضـوع توجـه داشـته و در پژوهش های خویش بدین مهم پرداخته اند.
این مهم را به رغم تمام دشواریهای پیش روی ناشی از کمبود و تشتت اطلاعات ، از چند جهت میتوان مورد بررسی قرار داد، نخست ، نقش امیرعلیشیر در سیاست های اعمال شده از سوی سلطان ، دوم ، نقـش او در منازعات و نبردهای داخلی حکومت تیموری و سوم حضور مؤثر او در چگـونگی ترکیـب و آرایش نیروهای سیاسی.
98 جای شگفتی است که با وجـود آن کـه جریـان دشـمنیهـای میـان امیرعلیشـیر و وزیـران و همچنین روابط گهگاه همراه با چالش او با سلطان حسین بایقرا در میان مردم عادی، رخنمونی پیـدا کرده ، در منابع عهد حیات وی این مهم به صورت مستقیم نمود نیافتـه اسـت .
منابع تاریخی طرفدار امیرعلیشیر بیان داشته اند، خواجه نظام الملک خوافی میخواست به جهت خوش خدمتی برای سـلطان ، شـورش بدیع الزمان را خود فیصله بخشد و بدین واسطه بدان هنگام که امیرعلیشیر برای میانجیگری به بلخ رفته و بدیع الزمان را به صلح راضی نموده بود، نشانی برای امیرارسلان برلاس ، کوتوال بلخ ، فرستاد که چون بدیع الزمان میرزا، از شهر برای شکار بیرون شد، راه های ورودش بـه شـهر را بربنـدد.