چکیده:
اگرچه امام خمینی(ره)کتاب مستقلی در تفسیر قرآن و علوم قرآنی تالیف نکرده بود، آثار ایشان سرشار از مباحث عمیق قرآنی و تفسیری است؛ البته او برخی سوره های مهم قرآن کریم همچون فاتحه، اخلاص و قدر را به طور مستقل در آثار مکتوب دوران جوانی و بخشی از سوره فاتحه را پس از انقلاب به طور شفاهی طی پنج جلسه تفسیر کرده است. از مهم ترین منابع تفاسیر غیرنقلی ازجمله تفاسیر عرفانی در تاریخ تفسیر قرآن کریم، احادیث و سنت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و اله و دیگر پیشوایان معصوم علیهم السلام بوده است.در این نوشته، کوشش شده با شیوه کتابخانه ای آثار گوناگون حضرت امام(ره)، به ویژه آثار تفسیری و عرفانی، دیدگاه ایشان نسبت به حدیث و سنت معصومین علیهم السلام و میزان فراوانی استفاده از حدیث در آثار تفسیری و کیفیت استفاده و مبانی آن تبیین گردد. مهم ترین دستاورد این مقاله این است که در دیدگاه امام خمینی برای فهم عرفان اصیل الهی قرآنی، راهی جز بازگشت به احادیث و سنت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و اله و عترت معصوم علیه السلام وجود ندارد.
Although Imam Khomeini has not authored an independent book on exegesis and Qur’anic sciences، his works abound in deep Qur’anic and interpretative discussions. Moreover، he has interpreted some Suras such as al-Fatiheh، al-Ikhlas and Al-Qadr in separate works in his youth and also interpreted some verses of al-Fatiheh verbally in five sessions in the wake of the Islamic Revolution. One of the most important sources of non-narational exegesis، including mystical exegeses، in the history of the interpretation of the holy Quran is the traditions of the holy Prophet، peace be upon him and his household، and the Immaculate Imams، peace be upon them. This article is an attempt to explain the various works of Imam Khomeini، especially interpretative and mystical works، and also his views on hadith and tradition of the Immaculate Imams and the frequency of reference to hadith in the interpretative works and the method of using them and its principles. The article concludes that in the view of Imam Khomeini، to understand the pure divine and Qur’anic mysticism there is no other way than turning back to the hadith and tradition of the holy Prophet، peace be upon him and his household، and the Immaculate Imams، peace be upon them.
خلاصه ماشینی:
(فلاح پور، ١٣٩١ش ، ص ١٤٠) حال مسئله اين است که در اين گرايش عرفاني ، آيا حضـرت امـام (ع)صرفا براسـاس ذوق و حالات معنوي شخصي يا تحت تأثير عارفان ديگر به تفسـير عرفـاني مبـادرت ورزيده است يا اينکه او اساسا قرآن کريم و آموزه هاي پيشـوايان معصوم(ع) را منبـع اصلي و سرچشمۀ عرفان و معنويت مي داند؟ در صورت دوم ، وي در تفسير عرفاني خويش تا چه اندازه از آمـوزه هـاي نقلـي و سنت و احاديث معصومين(ع) استفاده کرده است ؟ مسئلۀ سوم اين است که استفاده از احاديث در آثار تفسيري حضرت امام بـر کـدام مباني استوار است ؟ مسئلۀ چهارم اين است که چگونه و با چه کيفيتي از اين آموزه ها و احاديث استفاده کرده است ؟ به گمان ما، امام خميني(ره) هم خود داراي ذوق عرفاني و حالات معنوي بوده و هم تحت تأثير عارفان پيش از خود بوده است ، وليکن حـالات معنـوي شخصـي او و هـم اثرپذيري از عارفان پيش از خود در اصل معلول آن است کـه او اساسـا قـرآن کـريم و آموزه هاي پيشوايان معصوم(ع) را سرچشمه و منبـع معـارف معنـوي و عرفـان اصـيل 247 مي دانـد، لـذا ايشـان در تفسـير عرفـاني و مباحـث مع نـروي بـاه وف وازآمـن وزه هـاي معصومين(ع) استفاده ميکند، وليکن اين اسـتفاده هـا هـم بـر مبـاني خـاص تفسـيري حضرت امام (ره) مبتني است و هم داراي کيفيتي ويژه و شيوة خاص است .