چکیده:
این مقاله تلاش میکند که تاثیر شرایط اقتصادیاجتماعی بر سازماندهی فضایی در شهر کرمانشاه را مورد مطالعه قرار دهد. رویکرد نظری مقاله مبتنیبر نظریات شهری هانری لفور است. دادهها ازطریق تکنیکهای مشاهده و بررسی اسناد گردآوری شدهاند. نتایج پژوهش نشان میدهد که برنامههای عمرانی سبب گسیختگی فضایی در روابط دیرینه شهرـ روستا شدهاند، موضوعی که سبب جابهجایی جمعیت از روستا به شهر و بهدنبال آن تغییرات فضایی شگرفی شد. براساس سهگانه فضایی لفور، بازنمایی فضا مبتنیبر طراحی شهری «زیباشهر» هاوسمان بود. در این بعد، منابع و امکانات و برنامههای رفاهی به طرزی نابرابر در سطح شهر توزیع شدند؛ بهنحویکه فضای شهری به دو بخش مطلوب (جنوب) و نامطلوب (شمال) تفکیک شد و بهدنبال آن، جداییگزینی اقتصادی شکل گرفت. بهلحاظ فضای بازنمایی نیز شهر ازطریق نمادها و استعارهها و نشانهها به دو بخش سنتی/مدرن و فقیر/غنی تفکیک شد و درنهایت، عمل فضایی افراد در درون این فضاهای دوگانه ازطریق مکانهایی نظیر خیابان/بازار و رستوران/قهوهخانه بازتولید فضای اجتماعی حاکم بر شهر را ممکن ساخت.
This article attempts to explain the effect of development planning on spatial organization in Kermanshah. It benefits from Lefebvre's theory about “urban life”. The data was gathered through observation and revision of documents. Finding reveals that development planning made spatial fragmentation in the old relationship between the urban and the rural areas. It replaced the population from villages to the cities. This replacement made great spatial transformation.
Based on Lefebvre triad of space, representation of space was depended on urban design such as "beautiful city" invented by Hausmann. In this aspect welfare programs and resources were distributed unequally across the city. Followed this, Kermanshah was divided into two parts: south and north. From this time, Economic segregation formed. According to representational space, Kermanshah was separated to both traditional-modern, poor-rich areas based on symbols, metaphors and signs. Spatial practice within dual spaces such as street-market, restaurant-cafe in the city made it possible to reproduce the prevailing social space. Urban Planning, Spatial fragmentation, urban segregation, representations of space, representational space, spatial space
خلاصه ماشینی:
در این بعد، منابع و امکانات و برنامه های رفاهی به طرزی نابرابر در سطح شهر توزیع شدند؛ به نحویکه فضای شهری به دو بخش مطلوب (جنوب ) و نامطلوب (شمال ) تفکیک شد و به دنبال آن ، جدایی گزینی اقتصادی شکل گرفت .
به لحاظ فضای بازنمایی نیز شهر ازطریق نمادها و استعاره ها و نشانه ها به دو بخش سنتی/مدرن و فقیر/غنی تفکیک شد و درنهایت ، عمل فضایی افراد در درون این فضاهای دوگانه ازطریق مکان هایی نظیر خیابان /بازار و رستوران /قهوه خانه بازتولید فضای اجتماعی حاکم بر شهر را ممکن ساخت .
با اینکه مطالعات گسترده ای در زمینۀ تغییرات اجتماعی (کچویان ١٣٨٢؛ آبراهامیان ١٣٧٨؛ فوران ١٣٨٤؛ آزاد ارمکی ١٣٨٠) و آسیب های اجتماعی شهری (اطهاری ١٣٧٤؛ بیات ١٣٧٧) انجام گرفته است ، به طور مشخص پژوهشی درباب نقش برخی حوادث معاصر تاریخ ایران و نقش آن در فضای شهری، موجود نیست .
به همین دلیل ، مقالۀ حاضر سعی دارد ضمن بررسی شکل گیری فضایی شهر کرمانشاه در فاصلۀ سال های ١٣٣٥تا١٣٤٥، فضای اجتماعی آن را نیز در فاصلۀ این سال ها مطالعه کند؛ بنابراین بحث ما درجهت پاسخ گویی به سؤال زیر پیش خواهد رفت : ـ سازمان اقتصادیاجتماعی چه تأثیری بر سازمان دهی فضایی شهر کرمانشاه دارد؟ چارچوب نظری رویکرد نظری مقاله مبتنی بر دیدگاه های نظری لفور دربارة شهر و فضای شهری، نظیر شهری و روستایی (١٩٧٠)، انقلاب شهری (١٩٧٠[٢٠٠٣])، حق بر شهر (١٩٦٨[١٩٩٦]) و تولید فضا (١٩٧٤[١٩٩١]) است .