چکیده:
سعدی به دلیل برخورداری از ذوقی سرشار و عاطفه و تخیلی کم نظیر، نمی تواند به عرفان که نگاه هنرمندانه به شریعت است، بی توجه بماند. از این گذشته، ادبیات پیش از او که بی گمان سعدی بدان علاقه مند بوده و مستمرا آن ها را از پیش چشم می گذرانده است، آکنده از مسایل مربوط به این جریان فکری و فرهنگی است و این شاعر بزرگ، مثل بسیاری از گویندگان دیگر، از رهگذر میراث صوفیان، از آن تاثیر می پذیرفته است. اگر در غزلیات سعدی جلوه هایی از عشق زمینی دیده می شود، چندان عجیب نیست، همان گونه که رنگ و بوی عرفانی گرفت و همنشین و همپای شدن معشوق برین بی قرین با معشوق زمینی نیز در دیگر غزلیات او چندان بیگانه نمی نماید. در واقع، سعدی هرچه را تجربه کرده، چون نقاشی چیره دست به تصویرکشیده است. اینکه می توان با جستجو در اشعار شاعران به اندیشه های آنان پی برد، موضوع جدیدی نیست، به ویژه شاعران کلاسیک که در آثار آنان باید به دنبال تک معنایی بود. با این حال، نکته مهم آن است که درباره سعدی این امر جلوه بیشتری دارد و با کمی دقت می توان سیر زندگی و اندیشه وی را در آثار او مشاهده کرد.
خلاصه ماشینی:
اما در زمینه عرفانی باید گفت بیان اصطلاحات و صفات عرفانی از جانب سعدی که به هیچ مکتب عرفانی تعلق ندارد، از اطلاع و علاقۀ او به عام عرفان، بخصوص عرفان صرف باطنی، نشان دارد و در نگاهی کلی، رویکرد شاعران فارسی زبان در همه عرصههای ادبی به تعالی انسان است.
»حتی ادوارد براون که میان سعدی از یک سو، و عطار و مولوی از سوی دیگر تفاوت میگذارد و بر آن است که سخنان سعدی، چون مولوی و عطار، تمام عرفانی نیست؛ بلکه نیمی هیولانی و نیمی ناسوتی است، از وی در کنار همان دو سخنورچون دو سرایندة عمدة تصوف نام می برد» (هخامنشی، 1355).
4- آینگی دل: در تعبیرات عرفا، دل مثل آینهای است که محل تجلی خداوند است، و این مضمون در متون عمده عرفانی تکرار شده است (از جمله: مرصادالعباد، 72؛ مثنوی، 6-1؛ دیوان حافظ، 162) سعدی در دیباچه بوستان در این باره چنین می گوید: اگر طالبی کاین زمین طی کنی نخست اسب باز آمدن پی کنی تأمل در آیینۀ دل کنی صفایی به تدریج حاصل کنی (بوستان، 35).
6- بیان مقام رضا و تسلیم: این مضمون را نیز که از مضامین رایج کتب تصوف و شعر عرفانی فارسی است (ر.
(از جمله: اسرارالتوحید، 5-191 در سیرة عملی ابوسعید؛ نیز تمهیدات، 97 ؛ دیوان حافظ، 212) سعدی در بوستان در این باره چنین می گوید: بزرگان نکردند در خود نگاه خدابینی از خویشتن بین مخواه (همان، 116).
سعدی در باب اول بوستان در این باره چنین می گوید: خنک آنکه آسایش مرد و زن گزیند به آسایش خویشتن (بوستان، 54، مکتب عرفان سعدی، 59).