چکیده:
تحقیق حاضر درصدد تبیین ترس از جرم در مناطق حاشیهنشین با تکیه بر نظریههای پنجرههای شکسته و اثربخشی جمعی است. فرضیات پژوهش با روش پیمایش آزمون شدهاند. جامعه آماری را کلیه افراد بالای 15 سال ساکن در شهرک حجت شهر مشهد تشکیل میدهند که از بین آنان 394 نفر به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای به عنوان نمونه انتخاب شدهاند. اطلاعات با ابزار پرسشنامه جمعآوری و تجزیه و تحلیل شده است و میزان آلفای متغیر وابسته 84/0 بوده است. یافتهها نشان میدهد بین متغیرهای بینظمی اجتماعی تصوری، بینظمی فیزیکی تصوری با متغیر وابسته (ترس از جرم) رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد و بین متغیرهای اعتماد اجتماعی، احساس تعلق محلهای و کنترل اجتماعی غیر رسمی با متغیر وابسته، رابطه معکوس و معناداری برقرار است. همچنین نتایج رگرسیونی بیانگر آن است که متغیر اعتماد اجتماعی، قویترین تبیینکننده ترس از جرم است و متغیرهای مستقل این پژوهش توانستهاند 40/0 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نمایند.
خلاصه ماشینی:
"نظریهپردازان پنجرههای شکسته بر اولویت دادن به وجود نظم در جامعه تأکید میکنند و معتقدند که بینظمیهای گسترده فیزیکی و اجتماعی به از بین رفتن کنترل اجتماعی غیر رسمی و همچنین مکانیکهای تنظیم روابط اجتماعی در جامعه منجر میگردد و در نهایت جرم را اشاعه و ترس را گسترش میدهد (Matthews, 1992; Kingays & et al.
نتایج به تفکیک جنسیت بیانگر آن است که 5/27 درصد (55 نفر) از زنان میزان ترس از بزهدیدگی خود را زیاد دانستهاند و این میزان برای مردان 9/29 درصد (58 نفر) بوده است جدول 6- توصیف متغیرهای مستقل متغیر تعداد حداقل حداکثر میانگین انحراف معیار چولگی کشیدگی بینظمی اجتماعی تصوری 394 16 63 38 5/7 51/0 10/0 بینظمی فیزیکی تصوری 394 16 69 60/35 66/9 42/0 08/0 اعتماد اجتماعی 394 6 30 52/17 24/5 10/0- 54/0- احساس تعلق محلهای 394 7 25 82/17 61/3 42/0- 15/0 کنترل اجتماعی غیر رسمی 394 4 20 03/13 09/4 50/0- 48/0- جدول 6، توصیف متغیرهای مستقل تحقیق است.
محلههایی که پایداری کمتری دارند، فعالیتهای مجرمانه را نیز افزایش میدهند و این بهطور خاص با جرائم خشونتآمیز مرتبط شده است در بحث اعتماد اجتماعی، بحث مالکیت خانه و منفعتی که فرد مالک از امنیت محله میبرد نیز مطرح میگردد؛ هنگامی که ساکنان جوامع احترام و اعتمادی برای همدیگر قائل نمیشوند، آنها بیشتر رفتارهای مرتبط با جرم را تجربه خواهند کرد و به جای گسترش هنجارهایی که به نفع کل جامعه خواهد بود، تنها منافع فردی خود را حفظ خواهند کرد؛ بنابراین، اعتماد در بین همسایگان ضروری است چون در جوامع بیسازمان به عنوان یک متغیر واسطهای در کنترل بینظمی عمل میکند."