خلاصه ماشینی:
"بدین ترتیب که کتاب«گزینه ادبیات معاصر»گزیده شعرهای علی موسوی گرمارودی که در سال 1378 یعنی پس از ده سال از گزینه اول شعرهایش در کتاب«دستچین»چاپ و منتشر شده است،به خاطر محدودیتی که ناشر برای چاپ کتاب در نظر داشته است(کتابی در حجم حداکثر یکصد صفحه)از بین کلیه سرودههای شاعر تنها 40 شعر آمده است که از آن جمله 16 شعر در قالبهای نو نیمایی سپیدند و بقیه در قالبهای سنتی از قبیل غزل،مثنوی و رباعی.
و در شعرهایی که در قالب نو نیمایی و سپید نیز سروده شدهاند، از همین زبان و بیان سود میبرد مثل: «وقتی که آب جاریتر از سرشک جاریتر از خون نیست و سپیدار سبز و نماز شقایق قامت میبندد و کوه از شکیب باستانی خود در رنج است و برگریز خزانی تن پوش ارغوانی گورهای ناشناخته تنها تو زاده شو در قلب ارغوانی این فصل» در فصل مردن سرخ:گزیده ادبیات معاصر ص 34 و 35 یا: «و یزید:بهانهای دستمال کثیفی که خلط ستم را در آن تف کردند و در زباله تاریخ افکندند یزید کلمه نبود دروغ بود زالویی درشت که اکسیژن هوا را میمکید محنثی که تهمت مردی بود بوزینهای با گناهی درشت سرقت نام انسان» خط خون:گزیده ادبیات معاصر:ص 62 از سوی دیگر اصولا شاعر در رویارویی با شعرهای نو، صرفا در پی بیان محتواست و قصدش از انتخاب فرم نو،بیشتر به خاطر سادگی و سهولت ظاهری حاکم بر آن است: «گیسوانش را نسیم آرام میبافد برکه پیش روی او آیینه میگیرد زیر پایش قالی سبز بهاران گستردهاند دشت بر سرش مهتاب،شبها نقره میپاشد پای بر جا،این درخت آرزوی ماست در کنار برکه امید نام زیبایش:درخت بید."