چکیده:
کانت میان قوه حکم تعینی و قوه حکم تاملی تفاوت قائل است و آن را در دو قلمرو زیباشناسی و غایت شناسی تبیین می کند. قوه حکم به معنای کلی، قوه ای است که به جزئیات ذیل قانون کلی می پردازد؛ اگر کلی به مثابه قانون از پیش فراهم باشد، قوه حکم تعینی است و چنانچه جزئیات فراهم باشد و کلی باید استخراج یا کشف گردد، قوه حکم تاملی است. کانت تلاش می کند تبیین نماید که همان گونه که قوه فهم اصل یا اصولی آزاد از تجربه دارد، برای قوه حکم نیز باید اصلی آزاد از تجربه یافت. این اصل آزاد از تجربه برای قوه حکم تاملی، اصل غایت مندی درونی طبیعت است.
کلیدواژگان: قوه حکم تعینی، قوه حکم تاملی، غایت مندی طبیعت، قوه فهم، قوه عقل، زیبا شناسی، غایت شناسی
خلاصه ماشینی:
کانت درباره اين بحث که قوه حاکمه تأملي نميتواند اصل خاص خود را براي طبيعت مقرر سازد ميگويد: تأمل درباره قوانين طبيعت ، موافق با طبيعـت تنظـيم مـيشـود نـه اينکـه طبيعـت موافق با شروط ما تنظيم شود، زيرا قوانين کلي طبيعت توسط فهم و با توجه به مفـاهيم شـناخته ميشوند، ازاين رو: قوانين تجربي جزئي، از جهت آنچه که در آنها به وسيله اين قوانين کلي نامتعين باقي مانده ، بايد موافق با اين وحدت چنان لحاظ شود که گويي فاهمه اي (گرچه نه فاهمه خود ما) آنها را به قواي شناختي ما عرضه کرده است تا نظامي از تجربه را بر طبق قوانين جزئي طبيعت ممکن سازد.
بنابراين ، اصل مربوط به قوه حاکمه که ناظر بر صورت اشياء طبيعت تحت قوانين تجربي به طور کلي است ، همان غايت مندي طبيعت در کثرت آن است ، يعني طبيعت توسط اين مفهوم به گونه اي نمايش داده ميشود که گويي مبناي وحدتِ کثرت قوانين تجربي آن در فاهمه اي قرار دارد.
از منظر کانت طبيعت داراي نظم است ، نظمي که دريافتني اسـت ؛ مـا جهانمـان را بـه واسـطه قوانين فهم به طور کلي شناخته ايم و اکنون بايد توسط قوه حاکمه تأملي که اصل آزاد از تجربه «غايت مندي» را در اختيار دارد، به نظم پنهان و جزئي طبيعت دست پيدا کنيم .