چکیده:
مقاله ی حاضر به بررسی چگـونگی هویـت و نـوع آن در بـین زنـان جامعه ی ایران بویژه بعد از انقلاب اسلامی مـیپـردازد. چـرا کـه در اثـر تحولات پیش آمده در حوزههـایی همچـون اشـتغال، تحـصیلات عالیـه ، عرصه ی عمومی و ...، دیگر تلقیها و تعاریف سنتی مربوط به هویت تـوان پاسخگویی به چراییها و چگونگی هویت زنان جامعه ی ایران را نداشـته و نیازمند تعریف جدیـدی از هویـت بـه صـورت بازاندیـشانه و برنامـه دار میباشیم . روش تحقیق بکار رفته در این مقاله ، اسـنادی و کتابخانـه ای و نیز استفاده از تحقیقات و دادههای ثانویه میباشد. نویسندگان مقالـه بـر این باورند که به نظر میرسد، دیگر الگوی سنتی زنان به مثابه یک گفتمان مسلط که هویت را در ارتباط با خانواده، پدرسالاری و ... تعریف میکرد، در حال کمرنگ شدن بوده و در وضعیت فعلی، زنان خـود بـه انـسدادزدایی اجتماعی پرداخته و به یک نوع "خودتحـولی اجتمـاعی" در ارتبـاط بـا سرنوشت و خلق هویت اجتماعی جدید دست یازیدهاند.
خلاصه ماشینی:
"اگر بخواهیم در پرتو سپهر نظری این پژوهش از تصویر مذکور نتیجه گیری کنـیم ، بـه نظر می رسد الگوی هویتی سنتی و گذشته ی زنان که به مثابه یک گفتمان مسلط نقـش و جایگاه آنان را تعیین می کرد، به سرعت در حال کـم رنـگ شـدن بـوده و دیگـر نمـی تـوان "کیستی و چیستی " زنان را به صورت ثابت و لایتغیر از پیش فرض شده متصور شد، بلکـه زنان سعی کرده اند تا با بر هم زدن یکنواختی امور روزمره ، گشاینده ی گذرگاه های جدیدی بوده و نوعی خود تحولی اجتماعی ١ را رقم بزند و بنابراین سعی در تصرف بخشی از آینده ی معهود خود و انسداد زدایی در ساختار اجتماعی را داشته باشـند.
اما دسـت کـم اطلاعـات ایـن پـژوهش بی آنکه شواهدی بر رد یا اثبات گزینه ها و نتایج مـذکور داشـته باشـد، هویـت اجتمـاعی و فردی جدید زنان که از یک سو بواسطه ی تحولات ملی و فراملی و از طرف دیگر بواسطه ی تلاش و کنشگری خود زنان ایجاد شده است ، را متصور می شود و تا حد ممکـن تـلاش بـر این بوده است که این نکته را نمودار کند که زنان جامعه ی ایران و هویت آنان را بر اسـاس افق های جدید و معاصر باید درک و فهم نمود و آنان براستی واجد هویتی متفاوت و متمایز از گذشته شده اند."