چکیده:
این کتاب توسط چند نوجوان خوانده شده و نظرات آنان در این متن آورده شده است. اندکی تامل در نظرات گاه متفاوت و گاه همسوی آنان، بسیار کمکرسان نویسندگان، تصویرگران و ناشران خواهد بود. منتقدین نیز باید به نقد مخاطبمحور، التفاتی افزون داشته باشند که کمکرسان آنان در شناخت مخاطب کودک و نوجوان باشد. این عبور از مخاطب شناسی سنتی و بنیاد ارتباطی با مخاطب امروز است. منتقدین بزرگسال نیز با نقد این آثار میتوانند در این تئوری دریافت، سهیم و کمکرسان این همکاری همهجانبه شوند. کتاب «کتاب کتاب است» را از جنی بورنهولت، بخوانیم و تصمیم بگیریم کتاب برای خواندن است یا نخواندن!
خلاصه ماشینی:
این کتاب دارای ایدههای جالبی است که باید به هرکدام پرداخت تا تبدیل به یک داستان شوند.
در داستان «قاشق چایخوری»، گره داستانی در چند جمله حل میشود؛ در صفحه ۴۱ و ۴۲ اینگونه گفته شده است: کاردی اول رضایت نمیداد.
در همین داستان، خود قاشق چایخوری، حتی در یک صحنه هم حضور ندارد و چنگال میوهخوری فقط اسمش در داستان آمده است و داستان در جایی بیربط و با ماجرای ازدواج مادر و پدر قاشق چایخوری خاتمه پیدا میکند.
تصویرگر این کتاب، آقای وحید میثاقی از نظر من بسیار توانا هستند بهطوریکه حتی برای هر یک از داستانها سبک متفاوتی از نقاشی را به نمایش گذاشتهاند.
در مشخصات این کتاب گروه سنی ج نوشته شده است، اما داستانها بههیچعنوان مناسب این سنین نیستند.
اما نمیتوان گفت که داستانها برای سنین پایینتر نیز مناسباند؛ مثلا داستان اول، «کتاب تو»، بااینکه پراحساس و پرمفهوم است، اما خشونت زیادی در آن است و مسلما برای کوچکترها مناسب نیست.
حال برای بررسی دقیقتر داستانها جداگانه آنها را نقد میکنم: کتاب تو داستان اول، همنام خود کتاب است و مانند تمام داستانهای دیگر، از تصاویری بسیار زیبا و حرفهای برخوردار است.
همانطور که قبلا گفتم، داستان اول بسیار زیباست حتی به نظر من بهترین داستان کتاب است و مناسب با گروه سنی ج.
گره داستانی ایجادشده، بسیار ناگهانی و بدون هیچ تلاشی از بین میرود و خواننده در حیرت میماند که چرا این گره زودتر باز نشده بود؟ باز میبینیم که داستان خیلی ناگهانی پایان یافته است.
عنوان داستان «قاشق چایخوری» است، اما تنها شخصیتهایی که در ماجرا نقشی ندارند خود شخصیت اصلی و دوستش چنگال میوهخوری هستند.