چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی و اقتدارگرایی بر میزان قوممداری صورت گرفت . رویکرد نظری پژوهش حاضر آزمون تئوری آدورنو و دیگران (١٩٥٠) در مورد اقتدارگرایی است . روش تحقیق پیمایشی و پرسشنامه ی تهیه شده تشکیل شده از مقیاسهای طبقه ی اجتماعی ـ اقتصادی در دو بعد عینی و ذهنی، اقتدارگرایی و مقیاس قوممداری بود. پرسشنامه ی مذکور در بین ٤٢٠ نفر از دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز با روش نمونه گیری تصادفی متناسب توزیع شد و در نهایت ٤٠١ پرسشنامه جهت تحلیل نهایی باقی ماند. نتایج نشان داد که اگر چه ضرایب همبستگی بین پایگاه در دو بعد عینی و ذهنی، اقتدارگرایی و قوممداری معنادار است اما معادلات رگرسیون نشان میدهند که اقتدارگرایی واسطه ی بین پایگاه و قوممداری است و پایگاه از طریق اقتدارگرایی رابطه ای غیر مستقیم با قوممداری دارد؛ همچنین پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی در هر دو بعد اثری مستقیم بر اقتدارگرایی دارد. نتایج این پژوهش با سایر پژوهش های صورت گرفته در این حیطه کاملا همسوست و تئوری آدورنو و دیگران را در مورد قوممداری تایید میکند؛ همچنین این یافته ها موید تئوری لیپست در مورد اقتدارگرایی در جامعه ی ایران است .
خلاصه ماشینی:
Darity 6 Lusting & Koster 7 Segal 8 Lynn 9 Wiilaim & Catton 10 Neuliep & Mccroskey رویکردهای مبتنی بر هویت اجتماعی معتقدند که قوم مداری حاصل همانندسازی شدید فرد با کنشگران درون گروه خود است که این همانندسازی شدید خواه ناخواه به احساسات منفی نسبت به دیگر گروه ها می انجامد.
برای آزمون این فرضیه ی لیپست تحقیقاتی صورت گرفت که علیرغم انتقاداتی که به نظر لیپست داشتند وجود رابطه بین طبقه ی اجتماعی ـ اقتصادی و اقتدارگرایی را نشان 1 aggression 2 anti-interception 3 superstition 4 power orientation 5 cynicism 6 projectivity 7 Sroll 8 Scheepers 9 Lipset دادند بدین معنا که افراد طبقات پایین اقتدارگراتر هستند (لیپسیتز١، ١٩٦٥؛ ناپیر و جاست ٢، ٢٠٠٨).
با توجه به آنچه گذشت در پژوهش حاضر سعی داریم رابطه ی درونی بین پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی در دو بعد عینی و دهنی ، اقتدارگرایی و قوم مداری را مورد آزمون قرار دهیم تا این خلأ در ادبیات پژوهش داخلی را پر نماییم .
در این پژوهش از یک سو بر رابطه ی بین اقتدارگرایی و قوم مداری تأکید داشتیم و از سوی دیگر اثر پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی را مورد توجه قرار دادیم و پایگاه را نه تنها در بعد عینی ، که شیوه ی رایج سنجش این متغیر در پژوهش های داخلی است ، بلکه در بعد ذهنی نیز به تبع نبوی و دیگران (١٣٨٧) سنجش نمودیم .