چکیده:
در اسلام، مجازات کسی که جنایاتی مانند قتل، سرقت و خیانت در امانترا مرتکب شده است قصاص، قطع دست، حبس و یا شلاق استولی چنین مجازات هایی مجوزی برای توهین و تحقیر مجرم نیست؛ یعنی سزای هر عمل مجرمانه ای در شرع و قانون مشخص شده و باید عین مجازات تعیین شده اعمال گردد و در عین حال نباید به شخصیت فرد مجرم بی حرمتی شود و یا شخص مجرم مورد اهانت و تحقیر قرار گیرد. بنیان این ادعا را باید در قانون احترام انسان جستجو کرد که در اصل کرامت، اصل عدم تلازم بین بدن و آبروی مجرم و اصل اولویت احترام به مومن ریشه دارد. لازمه اثبات این ادعا بررسی مدارک احترام به مجرم به عنوان یک قاعده در فقه و حقوق اسلامی است که نیازمند تبیین و تامل است. به نظر می رسد با توجه به مبانی قرآنی و نیز آرای فقیهان و اندیشمندان مسلمان ظرفیتی برای بحث کردن درباره احترام مجرم به عنوان قانونی در فقه، اخلاق و حقوق وجود دارد.در این مقاله تلاش شده است تا ضمن اثبات برخورداری انسان از اصل کرامت، دلایلی را برای این مساله اقامه کند و فلسفه مجازات را در راستای احترام به مجرم به عنوان یک قانون، تبیین و بررسی کند.
خلاصه ماشینی:
اجتنـاب از تکبر و تحقير مردم در احوال و اقوال (نساء/ ٣٦؛ اسراء/ ٣٧) لزوم وفا به عهد و پيمان (مائـده / ١) دوري از ستم و تعدي به حقوق ديگران (بقره / ٢٢٩؛ مائده / ٤٥) نيز، از جمله فرمان هـاي خداوند در قرآن کريم است که احترام قائل شدن به کرامت اعطايي انسان ها را به عنـوان يک تکليف قلمداد کرده و اين تکليف ، البته تمام انسـان هارابـا هـر رنـگ ، نـژاد، جـنس ، اعتقاد و طرز نگرش شامل ميشود همانگونه که تمام آنها از اين کرامت بـه عنـوان يـک حق برخوردارند.
به عنوان مثـال ، کسـي کـه محکوم به اعدام شده را فقط بايد اعدام و مجازات کرد و هيچکس حـق تـوهين و ناسـزا گفتن به او را (که تا لحظاتي ديگر اعدام خواهد شد)ندارد؛ چراکه آن فرد گرچه محکـوم به اعدام است اما با اين حال هنوز انسان است و تمام انسان ها مکلف هستند بـه بـراي او حرمت قائل شوند.
وضع مقررات کيفري و جـرم تلقي کردن اعمالي که مهم ترين منافع و مصالح فردي و اجتمـاعي را تهديـد مـيکنـد و تأکيد بر اعمال مجازات و بلکه تسريع در اجراي آن در همين عالم و موکـول نکـردن آن به عالم ديگر خود نشان دهندهاهميت دادن به آثار و نتايج مجازات در حيـات اجتمـاعي و مادي انسان هاست ، زيرا اگر هدف از اعمال کيفر صرفا سزا دادن بـه مجـرم باشـد ايـن هدف به صورت دقيق تري در عالم ديگر قابل تحقق است ؛ بنـابراين بايـد گفـت در کنـار تحقق اين هدف ، اهداف ديگري که مربوط به حيات مادي و اين جهاني انسانهاسـت نيـز مورد نظر بوده است و مجازات کارکرد ديگري غيـر از تحقـق عـدالت کيفـري بـه عهـده دارد؛بنابراين ، نظام کيفري اسلام در عين حال که مجرم را مستحق مجـازات مـي دانـد و تحقق عدالت کيفري را در حد امکان مورد توجه قرار مي دهد، مجـازات هـاي خـود را در راستاي تحقق اهداف ارزشمند فردي و اجتماعي قرار مي دهـد و از تشـريع و اعمـال هـر مجازاتي اهداف خاصي را پيگيري مي کند.