چکیده:
خوشنویسی به عنوان یکی از هنرهای اسلامی- ایرانی در دوره صفویه همزمان با رشد و اعتلای دیگر هنرها به شکوفایی رسید. یکی از شیوههای پرداختن به هنر خوشنویسی در عصر صفوی بازنگری در مورد مکاتب و خطوط مختلف خوشنویسی در این دوره است. سبکها و مکاتب هنری شاخصی در شهرهای مختلف ایران تحت حکومت صفوی شکل گرفتهاند، که در مجموع میتوان هنر خوشنویسی این دوره را، در پنج مکتب مورد تحلیل و بررسی قرار داد. مکتب تبریز، با بهرهگیری و ترکیب و تلفیق از سنتهای هنری مکاتب هنری هرات، شیراز و ترکمانان (تبریز) شکل گرفت. مکتب قزوین، با انتقال پایتخت به قزوین در سال 955 ق، خوشنویسان تبریزی، در ابتدا مکتب قزوین را در ادامه مکتب تبریز تأسیس کردند. مکتب مشهد، ابراهیم میرزا هنرمندانی را که پس از رویگردانی شاه تهماسب از هنر، اخراج شده و یا مهاجرت کرده بودند، در مشهد پذیرا شد. پاسخ مثبت این هنرمندان به ابراهیم، منجر به شکلگیری مکتب هنری مشهد شد. مکتب شیراز، از قرن نهم هجری شروع شده و تا پایان سدهی دهم به فعالیت خود ادامه داد، هم از سبک ترکمانان و هم سبک صفوی بهره بردهاست. مکتب اصفهان، واپسین مکتب خوشنویسی عصر صفوی در اصفهان شکل گرفت. در این دوره، سنتها و اقلامی که در گذشته برای خوشنویسی استفاده میشد، کماکان مورد استفاده خوشنویسان و علاقهمندان قرار داشت، اما قلمهای جدیدتر تعلیق و نستعلیق در دربار و قلمرو صفویان اهمیت فراوان یافت. در اواخر دوره صفویه نیز، شاهد شکلگیری خط شکسته نستعلیق هستیم. بر این اساس، پژوهش حاضر به روش توصیفی– تحلیلی به مکاتب رایج در عصر صفوی و نقش آنها در رشد و گسترش هنر خوشنویسی میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"هنر خوشنویسی این عصر را میتوان به لحاظ سبک و مکتب به دو گروه عمده تقسیم کرد: آثار دوره اول شامل قطعات و مرقعات خوشنویسی و نگارههایی است که در شهرهای تبریز، شیراز، مشهد و قزوین و در طول فرمانروایی شاه اسماعیل اول (907-930 ق)، شاه تهماسب (930-948 ق)، شاه اسماعیل دوم (948-985 ق) و سلطان محمد خدابنده (985-996 ق) پدید آمدند.
در این زمان، سنتها و اقلامی که در گذشته برای خوشنویسی استفاده میشد، کماکان مورد استفاده خوشنویسان و علاقهمندان قرار داشت اما به رغم تداوم این خطوط در طی قرن دهم، قلمهای جدیدتر تعلیق و نستعلیق، در دربار صفویان و قلمرو آنان از اهمیت و اعتبار زیادی برخوردار بود.
(شریفی زیندشتی، 1390: 104) مکاتب خوشنویسی رایج در عصر صفوی در مجموع میتوان مکاتب خوشنویسی در عصر صفوی را در پنج مکتب مورد بررسی و تحلیل قرار داد: مکتب تبریز سنت و روش هنری ایجاد شده در ایران عصر تیموری، با آخرین فرمانروای این سلسله، سلطان حسین بایقرا، در اوایل قرن دهم هجری به پایان نرسید، بلکه با تشکیل سلسله صفویه و انتقال مرکز حکومت از هرات به تبریز و به تبع آن انتقال هنرمندان و اندیشمندان به این شهر، همان روش هنری در اوایل سلسله صفوی با اندکی تغییرات استمرار مییابد (جوانی، 1385: 43) با تصرف هرات توسط شاه اسماعیل شاخهای از سبک خوشنویسی این شهر به تبریز منتقل شد.
در این زمان، شاهد اعتلای خوشنویسی با مضامین شیعی، رشد و گسترش قلم نستعلیق و حتی کاربرد آن در کتیبه نگاری و سایر هنرهای صناعی است و بیشک روند تحولات خوشنویسی همچون سایر مؤلفههای هنرپروری و ماقبل عصر شاه عباس در این دوره نیز به شدت ادامه یافت."