چکیده:
وجه شبه از آن جهت که قدرت تخیل شاعر را نشان می دهد یکی از مهم ترین ارکان تشبیه بشمار می آید. در کتب بلاغت سنتی، وجه شبه را به صورت هایی مختلف دسته بندی کرده اند. مانند وجه شبه حسی و عقلی، وجه شبه حقیقی و خیالی، وجه شبه تمثیلی و غیرتمثیلی. اما در این آثار نحوه ارتباط میان وجه شبه خیالی و دو سوی اصلی تشبیه کمتر مورد توجه بوده است.
نیما در بسیاری از تشبیهات خود از وجه شبه های خیالی بهره برده است. در این مقاله، نگارنده براساس جدول «گوتلی» رابطه این رکن را با مشبه و مشبه به از دیدگاهی جدید مورد تحلیل و بررسی قرار داده است. آن چه در وجه شبه های خیالی نیما برجسته است، استفاده از صورت هایی خیالی است که می تواند به مشبه یا مشبه به و یا به صورت هنری تر به هر دو رکن مذکور شخصیت بدهد.
Since ground shows the power of imagination in a poet، it is one of the most important elements of simile. In traditional books of rhetorics، ground has been divided into different categories such as sensitive and rational ground، real and imaginary ground، allegorical and non-allegorical ground. However in these works the relationship between the imaginary ground and the two sides of simile is less emphasized.
In many of his similes، Nima has made use of imaginary ground. In this article attempt has been made to analyze the ground with tenor and vehicle based on the Goteli table and from a new standpoint. What is remarkable in Nima’s imaginary grounds is the employment of imageries which can not only personify tenor or vehicle but also can more artistically personify both these elements.
خلاصه ماشینی:
١٥ در تشبیه زیـر نیـز وجـه شـبه یعنـی «غماز شده» با هر دو سوی تصویر یعنی با «هر چیز» و «مهتاب» رابطه ای خیالی برقـرار می کند: تو بگو از چه در این مدت عمر هر چیزی غماز شده؟ / هم چن̂Hنکه مهتـاب / در سخن چینی خود با مرداب (٧٣٦) در زیر با مثالهای دیگر از اشعار نیما، این سه نوع رابطه نشان داده شده است : در تشبیه «جویبار» به «عاشق » (٣٥٨) رابطه وجه شبه با مشبه این چنین است : ١ـ در حرکت بودن (ضروری) ٢ـ گریه کردن (محتمل ) هم چنین در تشبیه «عاشق » به «خس » (٤٦٥) رابطه وجه شبه با مشـبه بـه ایـن چنـین است : ١ـ در حرکت بودن (مورد انتظار) ٢ـ رنج کشیدن برای رسیدن به معشوق (محتمل ) ٣ـ دوری از خودپسندی و تکبر (محتمل ) چن̂Hنکه دیده می شود در مثالهای فوق وجوه شباهت خیالی با نـوعی شخصـیت بخشی قابل اسناد به مشبه و مشبه به است .
در ایـن نمونـه هـا گـاهی انسـان و یـا دیگـر جانداران به عنوان مشبه بـه قـرار مـی گیرنـد و مشـبه عقلـی و یـا مشـبه بـه محسـوس غیرجاندار با فعل مربوط به جاندار رابطه ای خیالی از نوع تشـخیص و یـا جـانبخشـی برقرار می کند: شوق صحبت بود مرغی / این زمان پرواز کرده سوی بیغوله پریده (٣٧١) [شهر] هم چو مرغی که به هوش آید باز / جان برده به در (٦٩٧) در نمونۀ اول، جمله «پرواز کرده، سوی بیغوله پریده» وجه شبه مرکبی اسـت کـه برای «مرغ» حقیقی است ، اما برای «شوق صحبت ، استعاری است و شـاعر بـا ایـن فعـل توانست امری انتزاعی را به صورت جاندار نشان دهد.