چکیده:
رزم نامه کنیزک حماسهای ملی و روایتی از یادگار زریران است. این حماسه بخشی از دستنویس منظومه هفتلشکر به زبان گورانی و بازتابی از یک نوع ادبی شاهنامهسرایی در غرب ایران است. ساختار رزم نامه و رویکرد نمایشی آن در دو نگاه یادآور یادگار زریران است. در نگاهی جزیی، بخش میانی رزم نامه دقیقا روایتی از یادگار زریران پهلویست که در آن زردشتیزدایی و نامگردانی صورت گرفته است. در این بررسی رزم نامه در مقایسه با شاهنامه و غررالسیر به یادگار زریران پهلوی نزدیک تر است. در نگاه کلی رزم نامه یادآور سه داستان گشتاسپ و ارجاسپ، اسفندیار و ارجاسپ، و هفت خان اسفندیار است که میتوان آن را یادگار زریران پارتی نامید. در این بررسی یادگار زریران پارتی در انتقال به خداینامه و شاهنامه ابومنصوری ساختار اصلی خود را از دست داده، اما رزم نامه کنیزک این ساختار پارتی را حفظ کرده است. بنابراین باتوجه به رزم نامه میتوان بصورت نخستین و کامل یادگار زریران پارتی دست یافت.
Razmnameh Kanizak is a national epic and a narrative from Yadegare Zariran. This epic is part of the manuscript verse Haft Lashkar (seven Army) in Gorani language and is a reflection of a literary genre of composing Shahnameh in the west of Iran.
The structure of the Razmnameh and its dramatic approach in two perspectives are reminiscent of Yadegare Zariran. A close look shows that the middle part is exactly a narrative from Yadegare Zariran in Pahlavi and in which Zoroastrianism is renounced and a change of name has occurred. In this perspective Razmnameh in comparison with Shahnameh and Gharar-ol-sayr is closer to the Pahlavi Yadegare Zariran، however a more general look at Razmnameh brings to mind the three stories of Goshtasp and Arjasp، Esfandyar and Arjasp and the seven trials of Esfandyar، which could be named the Parthian version of Yadegare Zariran. In this perspective، the Parthian version in transference to Khodaynameh and Shahnameh Abu Mansuri has lost its main structure but Razmnameh Kanizak has kept its Parthian structure and is the key to the first intact version of Yadegare Zariran.
خلاصه ماشینی:
نگارنده بر آن است که متون نقالي مـا سـاخته و پرداختـه نقـالان دورۀ صفوي نيست ؛ بلکه اين متون با واسطه هايي ــ البته با رويکرد گفتاري ـــ بـه شـاهنامۀ ابوالمؤيد بلخي و شاهنامۀ پيروزان يا منابع آن ها و يا رونوشت هاي آن ها بازميگردند کـه به دليل علاقۀ عامۀ مردم به گونۀ نقل و داسـتان منتقـل شـده و افـزايش و کـاهش هـاي گسترده اي در آن ها بوجود آمـده اسـت ؛ از ايـن رو هـر نقـال برجسـته و صـاحب سـبک طوماري براي خود فراهم کرده و آن را به شاگردان خود آموزش و انتقال ميداده اسـت .
در روايت هاي دقيقي (ماهيار نوابي، ١٣٧٤: ٤٣-٧٦؛ اکبرزاده ، ١٣٧٩: ١٢٩-١٦٢) و ثعـالبي (راشد محصل ، ١٣٦٧؛ خالقي، ١٣٨٩: ٢١٩/٢-٢٥٢؛ پريش روي، ١٣٩٠: ١٨٧-١٩٦) بـه اين جزييات اشاره اي نشده است : يادگار زريران رزم نامۀ کنيزک ـ دو بيور سپاه ارجاسپ (بند٦) ـ دو نه صد هـزار سـپاه افراسـياب (روايـت الـف ، ـ حضور ابرسام دبير (بند٩، ٢٢) برگ ٨ الف ) ـ فراخواندن کودکان ١٠ ساله تا مـردان ٨٠ سـاله ـ حضور کيومرث منشي(روايت الف ، برگ ٢٦ب ) به نبرد (بند٢٤).
اين ساختار داستاني هم راه با رستم افزايي بـه جـاي اسـفنديارافزايي در مـتن يادگار زريران بخوبي يادآور ساختار حماسۀ رزم نامۀ کنيزک به زبان گوراني است کـه در زير به همسان سازي اين دو پرداخته ميشود.