چکیده:
نوشتار حاضر کوشیده است در ایران تاثیر دارا بودن سرمایه تحصیلی را در شکل گیری ابیتوس هنری مطالعه کند. «پی یر بوردیو» یکی از جامعه شناسانی است که معتقد است «عشق هنر» و ابیتوس هنری پیوند تنگاتنگی با میزان سرمایه تحصیلی دارد. این نوشتار تلاش دارد تا این فرضیه را در ایران بررسی کند. برای سنجش این فرضیه در این تحقیق ، دو طیف «صاحبان سرمایه تحصیلی بالا» و «عاشقان هنر» مطالعه کیفی شد. پس بررسی صاحبان سرمایه تحصیلی بالا مشخص شد که در ایران ، دارا بودن سرمایه تحصیلی به معنای دارا بودن ابیتوس هنری نیست . بروز رفتارهای هنری در میان آن ها کاملا اتفاقی رخ می دهد و این رفتار اتفاقی نیز به اندوختن سرمایه فرهنگی و شکل گیری ابیتوس هنری منجر نمی شود. از سوی دیگر با مطالعه میدانی «عاشقان هنر» در ایران مشخص شد که شکل گیری ابیتوس هنری عمدتا بر پایه سرمایه فرهنگی موروثی و خانوادگی، یا از طریق سرمایه اجتماعی و شبکه دوستان شکل می گیرد. در نهایت ، می توان گفت دارا بودن سرمایه تحصیلی در ایران هیچ گونه دورنمای هنردوستی ، تمایل و اشتیاق به پیشواز هنر رفتن یا «عشق هنر» را در افراد تضمین نمی کند، چرا که به نظر می رسد هنر یا حداقل هنرهای مشروع هنوز در هسته سخت فرهنگ ایران جایگاهی نیافته اند. به همین دلیل است که در نظر صاحبان «سرمایه فرهنگی نهادینه شده » وجود ابیتوس هنری شکلی از اندوختن سرمایه فرهنگی و به مثابه رفتاری تقدیس شده نگریسته نمی شود.
خلاصه ماشینی:
(32 :1389 اکنون که «عشق هنر» و نظریۀ ذاتی بودن این علاقه بـه نقـد کشـیده شـده و نقـش مـؤثر تحصیلات برای مواجهه با دنیای «هنرهای مشروع » یکی از پـیش شـرط هـای ضـروری در نظـر 166 گرفته شده است ، زمان آن رسیده تا رابطۀ میان نقش تحصیلات و ارتباط با هنرهای مشـروع را در ایران واکاوی کنیم : «آیا دارا بودن سرمایۀ تحصیلی در ایران به شکل گیـری ابیتـوس هنـری میانجامد؟» «آیا در ایران نیز "عشق هنـر" طبـق نظریـۀ بوردیـو محصـول نهادهـای آموزشـی است ؟» و «آیا میتوان گفت افرادی که از سرمایۀ تحصیلی بالایی برخوردارند از هنرهای مشروع و اماکن مشروعش بهره مند شده اند؟» امروز در ایران پس از پشت سرنهادن انقلاب اسلامی و بازسازیهای پس از جنـگ ، بـیش از هر زمان دیگری شاهد گسترش روزافزون نهادهای آموزشی و دانشـگاهیایـم .
به لحاظ فنی باید سؤال به صورت ایجابی مطرح میشد؛ یعنـی، در ابتـدا مـیبایسـت ابیتوس هنری و سرمایۀ فرهنگی افراد مطالعه میشد و اگر سـلیقه و ابیتـوس هنـری متفـاوتی مشاهده میشد، در مورد علت و چگونگی شکل گیری این ابیتـوس و سـرمایۀ فرهنگـی مطالعـه صورت میگرفت ؛ یعنی، این امکان وجود نداشت تا به مکان هایی نظیـر گـالری، مـوزه یـا سـالن تئاتر مراجعه شود و سؤال به طور سـلبی پرسـیده شـود کـه «چـرا شـما در ایـن امـاکن تـردد میکنید؟» بنابراین ، لازم بود به جستجوی فضای میانه ای پرداختـه مـیشـد کـه از قضـا بتـوان مخاطبان هنر را نیز در این فضا پیدا کرد.