چکیده:
سرمایهگذاران نهادی با توجه به مالکیت بخش قابل توجهی از سهام شرکتها، از نفوذ قابل ملاحظهای در شرکتهای سرمایه پذیر برخوردار هستند و میتوانند رویهها و سیاستهای آنها را تحتتاثیر قرار دهند. هدف اصلی تحقیق حاضر، تعیین رابطهی بین مالکیت نهادی موجود در ساختار شرکتهای حاضر در بورس اوراق بهادار تهران و سیاست تقسیم سود آنها است. در این تحقیق، دو نگرش مختلف (یعنی تئوری نمایندگی و تئوری علامت دهی) در مورد سرمایهگذاران نهادی، آزموده شده است. برای آزمون ارتباط بین سیاست تقسیم سود شرکت و مالکیت نهادی، از سه مدل رگرسیونی (مدلهای سود سهام لینتنر (مدل کاملا تعدیل شده و مدل نیمه تعدیل شده) و (مدل واد) استفاده شده است. به طور کلی، نتایج تحقیق بیانگر وجود یک رابطهی منفی، بین سطح سرمایهگذاران نهادی و سود سهام پرداختی از سوی شرکت بوده و موید تئوری علامت دهی است. این امر نشان میدهد که حضور سهام داران نهادی سبب کاهش استفاده از سود سهام به عنوان علامتی برای عملکرد خوب شرکت میشود. همچنین بر اساس شواهد به دست آمده، رابطهی مثبت معناداری بین تمرکز نهادی و سود سهام پرداختی از سوی شرکت وجود دارد که مطابق با تئوری نمایندگی است.
Introduction: Dividend has a special position among decision makers. Dividend policies depend on several factors. One of these factors is ownership structure. Different stockholders have different interests in relating to dividend. Among stockholders، institutional owners have an influence on companies because of their substantial investments; and can affect companies' policies (including dividend policies). The main goal of this study is the determination of relationship between institutional ownership and dividend policy in Tehran Stock Exchange.
There are two theories about this relationship. Agency theory hypothesizes a positive relationship between institutional ownership and dividend، as institutions demand dividends in order to reduce managerial discretionary funds and agency costs. Under signaling theory، institutional shareholders may be viewed as alternative for dividend to signal good performance. The existence of institutional shareholders may mitigate the use of dividends as a signal of good performance، as these owners themselves can act as a (more) credible signal. With this theory، a negative relation is predicted between dividends and institutional shareholders.
خلاصه ماشینی:
"همچنین بر اساس شواهد به دست آمده، رابطهی مثبت معناداری بین تمرکز نهادی و سود سهام پرداختی از سوی شرکت وجود دارد که مطابق با تئوری نمایندگی است.
شواهد حاصل از این مدلها نشان داد بین مالکیت نهادی و سطح سود سهام توزیع شده، ارتباط معنادار منفی وجود دارد که این امر موید تئوری علامت دهی است.
مدل شماره 2: مدل نیمه تعدیل شده29: این مدل فرض میکند که برای هر سال، t، سطح سود سهام هدف30؛ * D، برای شرکتi با سودخالص؛ Eti، از طریق یک نسبت مطلوب r به صورت زیر مرتبط است: (r : نسبت پرداخت سود سهام هدف) Dti*=r Eti با توجه به این که واحدهای تجاری دارای مالکیت نهادی، ممکن است r متفاوتی داشته باشند، مدل به صورت زیر در خواهد آمد: Dti*=r Eti + rI Eti× INST + rc Eti× CONC در هر سال معین، واحد تجاری بخشی از سطح سود سهام هدف را تعدیل میکند، بنابراین خواهیم داشت: (c: ضریب تعدیل سود تقسیمی) Dti – D (t-1) i = α + c (Dti*– D (t-1) i) از دو معادلهی فوق، میتوان به معادلهی کلی زیر دست یافت: Dti – D (t-1) i = α + cr Eti+ crI Eti× INST + crc Eti× CONC – cD (t-1) i همچنین با وارد کردن متغیرهای کنترلی، مدل تحقیق حاضر به شرح زیر خواهد بود: Dti – D (t-1) i = α + cr Eti+ crI Eti× INST + crc Eti× CONC– cD (t-1) i + rGGROW+ rSSIZE+ rLLEV+ε (2) تعریف متغیرها مانند قبل است.
این امر موید فرضیهی اول تحقیق مبنی بر وجود رابطهی معنادار بین سطح مالکیت نهادی و سود سهام پرداختی شرکت است.
(1976) Theory of the Firm: Managerial Behavior, Agency Costs, and Ownership Structure, Journal of Financial Economics, 3: 305-360.
Controlling Shareholders, Agency Problems, and Dividend Policy in Finland, Working Paper, Stockholm School of Economics.
Ownership, Dividends, R&D and Retained Earnings – are Institutional Owners Short-term Oriented?."