چکیده:
هدف: هدف این مقاله مروری بر مفهوم سازی ها و درمان های رفتاری و شناختی ـ رفتاری وسواس، و آشنایی با پیشرفت های اخیر در این زمینه است.
روش: مقاله های اصیل و مروری مرتبط با مفهوم سازی و درمان رفتاری و شناختی ـ رفتاری وسواس که از سال 2000 میلادی منتشر شده اند، در مدلاین و سایک اینفو جست وجو شد. به علاوه، با جست وجوی دستی در منابع این مقالات، برخی کتاب ها و مقالات مرتبط دیگر نیز مورد بررسی قرار گرفت. در این مقاله مفهوم سازی های رفتاری و شناختی وسواس مرور و به روش های درمانی رفتاری و شناختی ـ رفتاری این اختلال اشاره می شود.
یافته ها و نتیجه گیری: اگرچه رویارویی و جلوگیری از پاسخ در درمان رفتاری وسواس موثر بوده است، محدودیت های خاص این درمان پژوهش گران بالینی را بر آن داشت تا رفتار درمانی را با مداخله های مستقیم شناختی تقویت کنند. مفهوم سازی های شناختی و مفاهیم و فرآیندهای مرتبط با آن به شکل گیری مدل های درمانی متناسب با هر مفهوم سازی انجامیده اند. به نظر می رسد هر کدام از این مفهوم سازی ها در توجیه بخشی از شکل گیری و تداوم علایم وسواسی نقش داشته باشند و پرداختن به این اجزا، به بهبود روند درمان و اثربخشی آن کمک کند. با این حال، رفتار درمانی به شکل رویارویی و جلوگیری از پاسخ، همچنان بخش اصلی درمان شناختی ـ رفتاری جدید وسواس را تشکیل می دهد.
خلاصه ماشینی:
"در یک مطالعه،در حدود 90 درصد از دانشجویان سالم گروه گواه،افکار مزاحم گروه بیماران وسواسی بود و نشان داده شده که شدت و فراوانی این افکار در افراد دچار وسواس بیشتر بوده است(راکمن و دوسیلوا،1978؛رکتور،2001؛قاسمزاده،1382؛اکانر و همکاران، 2004).
توجه به رویدادهای درونی باعث میشود که فرد در بارهء اعمال و رویدادهای واقعی اعتماد کمتری به حافظهء خود داشته و با این تردید مواجه باشد که آیا کارهایی را که به نظرش مهم میآمده،به طور کامل انجام داده است یا نه(پوردون و کلارک،1999؛کلارک،2004 الف).
مفهومسازیهای (1)- inference-based cognitive model (2)- schema (3)- inference processes (4)- Robillard (5)- reasoning process (6)- inferential confusion (7)- narrative (8)- Aardema مبتنی بر ارزیابی برای وسواس نیز همانند رویکرد شناختی به دیگر انواع اختلالات اضطرابی است که در آن وضعیتی غیر تهدید کننده، در اثر باورهای فرد در بارهء خطر یا تهدید،موجب نگرانی او میشود.
در رفتار درمانی بیماران میآموزندن که،حتی اگر آیینهای مربوط به وسواس انجام نشود،آشفتگی ناشی از وسواس از طریق فرآیند خوپذیری خودکار کاهش خواهد یافت(منحنی خط پر)؛ برگرفته از:پیاسنتینی و لانگلی،2004 رویارویی همراه با جلوگیری از پاسخ،شامل رویارو کردن بیمار با موقعیتهای گوناگون ایجاد کنندهء وسواسها و سپس ممانعت از انجام هر گونه پاسخ رفتاری یا خنثی کننده به وسیلهء بیمار است.
نشان داده شده است که برخی عوامل،مانند انگیزهء کم،نگرش منفی به درمان،و عدم پذیرش و ناتوانی در انجام تکالیف تعیین شده،باعث کاهش اثر بخشی ERP میشوند(کلارک،2000؛کلارک،2004 الف)و ممکن است برای پرداختن به این موانع و مشکلات درمان مداخلات شناختی لازم باشد(اکانر و همکاران،2004)."