چکیده:
مسئلهی این مقاله ناظر بر میزان تفاوتپذیری کنترل فساد در کشورهای مختلف است. بر این اساس، سئوال اصلی این مقاله به صورت زیر ارائه گردید: چرا کشورهای مختلف از سطوح متفاوت کنترل فساد برخوردارند؟ در مقام پاسخ تئوریکی به مسئلهی پژوهش، از رهیافت کلان بعنوان یکی از رهیافتهای دوگانه تبیین کنترل فساد استفاده گردید. این رهیافت در قالب سه رویکرد اقتصادی، رویکرد سیاسی و رویکرد انتخاب سازمانی، مورد بررسی قرار گرفت و سپس بر مبنای دلالتهای مشترک آنها بر موضوع تحقیق، مدلی نظری طراحی گردید که دربرگیرندهی سازههای اصلی تئوریهای مزبور و در واقع پیونددهندهی آنها باشد. این تحقیق در بعد روشی، تطبیقی بین کشوری است. جمعیت آماری پژوهش را کشورهایی تشکیل میدهند که در سالهای 1998 تا 2012 میلادی برای متغیرهای مورد بررسی دادههای معتبر داشتهاند. واحد تحلیل این پژوهش، کشورها بوده است که با عنایت به تفاوت در نمرهی کنترل فساد از یکدیگر تفکیک شدهاند. نمونهگیری به معنای روشهای کمی انجام نشده است، بلکه سعی گردید، بر اساس استراتژی تمام شمار، تمام موردهای مرتبط که واجد داده برای انجام مقایسه بودند، مورد بررسی قرار گیرند. یافتههای تجربی ناظر بر این بود که میزان توسعهیافتگی اقتصادی هم به صورت خطی و مستقیم و هم به صورت مکانیسمی در کنترل فساد به صورت معناداری تاثیرگذار میباشد
خلاصه ماشینی:
توجه به عوامل اجتماعی به عنوان منشاء مهمی برای ناهماهنگی کشورها، این سئوال را مطرح میسازد که چه ارتباطی میان توسعهی اقتصادی ـ اجتماعی و کنترل فساد وجود دارد؟ واکاوی مفهومی برخی پژوهشگران، در تعریف فساد به معمای تعریف فساد اشاره کرده و معتقدند که مشکلات مربوط به تعریف، عملکرد و اندازهگیری فساد، بسیاری از تحقیقات را ناچار ساخته است که به سمت مطالعات موردی پیش روند و بدین ترتیب فقدان مطالعات تجربی بین کشوری خود به علت دیگری برای عدم فهم کاملتر مفهوم فساد تبدیل شده است (لانکاستر و مونتینولا 4 ، 1997: 206-185).
system of checks and balances voice and accountability political stability and no violence government effectiveness regulatory quality rule of law جدول 1: متغیرها، منابع تهیهی دادهها و پژوهشگرانی که از دادهها استفاده کردهاند ردیف نام متغیر نقش متغیر در تحقیق منبع تهیه دادهها برخی از پزوهشگرانی که از دادههای مذکور استفاده کردهاند 1 توسعهی اقتصادی متغیر مستقل بانک جهانی نیلسون و آلدرسون 1 (1995)، کیم 2 و همکاران (2002)، بارو و مکلیری 3 (2003) لالونتاس و همکاران (2011) 2 حکمرانی خوب متغیر مستقل گزارشهای آماری بانک جهانی(دادههای تهیه شده توسط کافمن و دیگران) باولس 4 ( 2000)، مکمور 5 (2004)، کافمن (2009) 3 دموکراسی متغیر مستقل Polity IV Dataset تحت نظارت گار و با تصحیح مارشال و جگرز 6 داکون 7 (2009)، چیباب، گندی و وریلند 8 (2010)، بنیتو 9 و دیگران (2011)، آرزکی و بروکنر 10 (2011) 4 کنترل فساد متغیر وابسته بانک جهانی کافمن و همکارانش (2005)، سی شن و ویلیامسون (2005)، سلدادیو و دوهان (2006)، لالونتاس و همکاران (2011)، راجیو و لیککا (2011)، جادج و همکاران(2011)، پارک (2012) یافتههای پژوهش توسعه اقتصادی بررسی میزان توسعهی اقتصادی در جدول 2 نشان میدهد که در تمامی دورههای مورد بررسی کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی دارای بیشترین میزان توسعهی اقتصادی هستند و کشورهای آفریقای حوزهی صحرا دارای کمترین توسعهی اقتصادی میباشند.