چکیده:
یکی از راهکارهای شناخت ارزشها و ضدارزشهای اجتماعی، بررسی آثار ادبی تأثیرگذار در اندیشهها و باورهای نسلهای گوناگون در دورههای مختلف تاریخی است. «مثنوی معنوی» مولانا حاوی گرایشهای ارزشی و آیینه ارزشهای فرهنگی و اجتماعی روزگار خود است که هنوز هم تأثیرگذاری ژرف آن بر چشمانداز فکری قشرهای مختلف جامعه آشکار است. «گناه» از دیدگاه مولوی عبارت است از خضوع اراده انسانی در برابر شهوات پست نفسانی در جایی که راه برای کار نیک گشوده است. این پژوهش عمدتا بهمنظور شناخت ضدارزشهای اجتماعی برخاسته از قرآن کریم و «مثنوی معنوی» و بررسی کارکرد آنها در جهان اجتماعی امروز است. روش اجرای این پژوهش، تحلیل محتوایی کیفی در آموزههای انسانی و اجتماعی مولوی بوده است. در منظومه فکری مولوی گناه «حرص و طمع» بیشتر مورد نقد و نکوهش قرار دارد و آن را مایه رنج و آزار و شقاوت دنیوی و اخروی انسان معرفی نموده است. همانگونه که «نفس اماره» در جای جای قرآن کریم به عنوان عامل بازدارنده تعالی روحانی انسان معرفی شده است.
خلاصه ماشینی:
یکم، گناه تعادل روحی و روانی انسان را از بین میبرد و فرد را از حالت استقامت شخصیت دور میکند: خشم و شهوت مرد را احول کند زاستقامت، روح را مبدل کند (د: دوم/1835) دوم، انسان گناهکار از طریق فرافکنی، خود را در دیگران بازمیتاباند و بدین گونه، از شناخت واقعیات افراد باز میماند: گرگ میدیدند یوسف را به چشم چون که اخوان را حسودی بود وخشم (د: چهارم/ 2348- 2346) سوم، از تأثیرات دیگر گناه این است که ابزار شناخت را از انسان میگیرد.
مولانا در نصیحت کردن رسول خدا(ص) به بیمار، دلیل کشتن نفس را نجات دادن آن از هلاکت میداند و بسیار زیبا برای این مطلب تمثیل میآورد: لا جرم هر مرغ بیهنگام را سر بریدن واجب است اسلام را سر بریدن چیست کشتن نفس را در جهاد و ترک گفتن لمس را (د: دوم/2557-2554/275) مولوی دلیل دیگر کشتن نفس را پست و بیارزش بودن دنیا که قبلهگاه آن است میداند: نفس بیعهد است ز آن رو کشتنی است او دنی و قبلهگاه او دنی است (د: چهارم/1671-1669/608) خطر نفس اماره و راههای کشتن آن علامه جعفری در «تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی» درباره مبارزه با نفس اماره که برای انسان حکم بت درونی را دارد میگوید: «مبارزه با بت بیرونی خیلی آسانتر از بت درونی است.