خلاصه ماشینی:
"پیکر هستی ز آثار خودی است هر چه میبینی ز اسرار خودی است خویشتن را چون خودی بیدار کرد آشکارا عالم پندار کرد صد جهان پوشیده اندر ذات او غیر او پیداست از اثبات او (کلیات،11) و حتی در جای دیگر با آوردن مطایبهای بین خدا و انسان گفت و گویی ترتیب میدهد تا به گونهای خلاقیت انسان که جلوهای از صفات خدا در انسان است به نمایش گذارد: خدا میفرماید: من از خاک پولاد ناب آفریدم تو شمشیر و تیر و تفنگ آفریدی تبر آفریدی نهال چمن را قفس ساختی طایر نغمه زن را *** انسان پاسخ میدهد: تو شب آفریدی چراغ آفریدم سفال آفریدی ایاغ آفریدم بیابان و کهسار و راغ آفریدی خیابان و گلزار و باغ آفریدم من آنم که از سنگ آینه سازم من آنم که از زهر نوشینه سازم (کلیات،228) *** از آیاتی که در ذهن و زبان اقبال تاثیر گذاشته فرازهایی از زندگی حضرت ابراهیم است که با آوردن آن انسان هر مانعی که در راه او با خداست حتی اگر فرزند هم باشد قربانی میکند تا این راه را هموار یابد که تحت تاثیر آیات: فلما بلغ معه السعی قال یا بنی انی اری فی المنام انی اذبحک فانظر ما ذا تری قال یا ابت افعل ما تومر ستجدنی ان شاء الله من الصابرین."