چکیده:
وقوع نسخ در قرآن را گروهی پذیرفته و گروهی انکار کردهاند. قرآنپژوهانی هم که به این رخداد معتقدند، در مصادیق و شماره آیات منسوخه با هم اختلاف دارند. البته محققان معاصر تعداد این آیات را بسیار اندک بر شمردهاند؛ در این میان مرحوم محمد هادی معرفت؛ مؤلف کتاب «التفسیر الاثری الجامع»، نزدیک به بیست آیه را منسوخ دانسته و آنها را در هشت بخش محدود نموده است. از دیگر قرآنپژوهان معاصر، محمد عزه دروزه؛ مؤلف کتاب « التفسیر الحدیث» است که در اکثر آیات وقوع نسخ را نپذیرفته و به جای آن، حکم سابق را تعدیل یافته به شمار آورده است. وی برای پذیرش یا رد نسخ آیات، به ترتیب نزول، محتوا و سیاق، روایات صحاح، سیره نبوی و سیره خلفای راشدین عنایت داشته و در مواردی نسخ با سنت را نیز باور دارد. نوشتار حاضر با مقایسه دیدگاههای این دو محقق، مبنای نظری آنها را درباره وقوع نسخ در قرآن تبیین کرده است.
خلاصه ماشینی:
با این همه، هنوز هم قرآنپژوهان در بحث نسخ با پرسشهایی مواجهاند که هر کدام نیازمند پاسخی شایسته و در خور است مانند اینکه مفهوم و حقیقت نسخ چیست؟ آیا نسخ در قرآن وجود دارد؟ حکمت وقوع نسخ در آیات قرآن چیست؟ چگونه میتوان بین این مسأله و علم خداوند سازگاری ایجاد کرد؟ اگرچه پژوهش حاضر، پاسخگوی تمام این پرسشها نیست، اما تلاش دارد با بررسی دیدگاه استاد معرفت و محمد عزه دروزه؛ از محققان معاصر، دو سؤال نخست را محور اصلی بحث قرار داده و با بررسی نظرات آنها برخی از ابهامات موجود در این خصوص را رفع نماید.
هر چند برخی از مقالات دیگر هم با عنوان «ارزیابی نظریه وقوع نسخ در قرآن کریم» از اخوان مقدم و طهماسبی، «تعداد آیات ناسخ و منسوخ از دیدگاه علامه طباطبایی»، نوشته زیور ابوترابی، «مبانی و شروط نسخ از دیدگاه صاحب البیان فی تفسیر القرآن»، از محسن آرمین و «نسخ از نگاه تحقیق» نگاشته علی پازوکی، در مجلات «تحقیقات علوم قرآن و حدیث»، «حسنا» و «بینات» به چاپ رسیدهاند، اما هیچکدام به طور خاص به بررسی تطبیقی نظر مفسران مورد نظر در این پژوهش حاضر نپرداختهاند.
دوم: حکم آیهای از قرآن توسط آیهای دیگر رفع شود بدون اینکه یکی از آن دو ناظر به دیگری باشد، پس تنها اختلاف و تعارض در مفهوم آنها وجود دارد؛ در وقوع این قسم از نسخ، محققان اختلاف نظر دارند، بعضی هر جا که میان دو آیه تعارض و اختلافی پیدا کردهاند، آیی اولی را ناسخ آیه دوم دانستهاند و از این رو تعداد آیات منسوخ را بیشتر از صد مورد برشمردهاند، از جمله این عالمان ابوبکر نحاس است.