چکیده:
در طول تاریخ، ملت های بسیاری شکل گرفته اند؛ ملت هایی با مشخصه های گوناگون که گاه با تکیه بر ویژگی های مطلوب خویش رهنمای نسل های آینده شده و جوامع پس از خود را شکل داده اند و گاهی در قالب مللی فاقد تشکل و کم بهره از خردجمعی، به دلیل ضعف مدیریت و سوء تدبیر منقرض شده، از اذهان و یادها محو شده و به تاریخ پیوسته اند. بنابراین سوالی شکل میگیرد مبنی بر اینکه «چه عوامل و الزاماتی موجب میگردد که ملتی واحد و خردمند شکل گیرد و تداوم یابد؟» در مقاله ی حاضر، با هدف پاسخ به پرسش فوق، تلاش شد با تحلیل نگاشته شده ها در حوزه ی ملت سازی و حکمرانی خوب با استفاده از روش نظریه پردازی داده بنیاد و تحلیل محتوا، عوامل موجد ملت و راهبردهای تداوم بخش موجودیت آن بازشناسی شوند، و بدین ترتیب الگویی متشکل از سه جزء تدوین و طراحی گردید. به منظور ارزیابی، تعدیل و اصلاح الگوی طراحی شده، با استفاده از روش دلفی و ضمن مراجعه به خبرگان آگاه در زمینه ی پژوهش مدل، طی دو دور دلفی مدل در اختیار هفده خبره قرار گرفت. در دور دوم دلفی مدل مورد تایید خبرگان قرار گرفت و بدین تریتب الگوی ملت سازی پایدار به مثابه ره آورد ملت سازی در پرتوی حکمرانی خوب اصلاح و بازطراحی گردید؛ الگویی متشکل از سه جزء:الف) الزامات آغازگر ملت سازی (هویت ملی عام و خاص)، ب) راهبردهای تداوم بخش فراگرد ملت سازی (عدالت اجتماعی، کارآمدی حکومت، شهروندی، جامعه پذیری سیاسی)ج) پیامدهای حاصل از تدوام موجودیت ملت و فراگرد ملت سازی (انسجام و یکپارچگی ملی، اعتماد عمومی، صلح پایدار، توسعه ی متوازن و پایدار، مشروعیت ملی و فراملی).
خلاصه ماشینی:
در دور دوم دلفی مدل مـورد تأیید خبرگان قرار گرفت و بدین تریتب الگوی ملت سازی پایدار به مثابه رهآورد ملت سازی در پرتوی حکمرانی خوب اصلاح و بازطراحی گردید؛ الگویی متشکل از سه جزء: الف ) الزامات آغازگر ملت سازی (هویت ملی عام و خاص)، ب) راهبردهای تداومبخش فراگرد ملت سازی (عدالت اجتمـاعی، کارآمـدی حکومـت ، شـهروندی، جامعـه پـذیری سیاسـی) و ج) پیامـدهای حاصـل از تـدوام موجودیـت ملـت و فراگـرد ملـت سـازی (انسـجام و یکپارچگی ملی، اعتماد عمومی، صلح پایدار، توسعه ی متوازن و پایدار، مشروعیت ملی و فراملی).
نتایج حاصل از دور دوم دلفی در پژوهش حاضر نشانگر این است که بـه دلایـل زیـر اتفـاق نظر میان اعضای پانل حاصل شده است و میتوان به تکرار دورهای دلفی خاتمه داد: الف ) بیش از ٩٤ درصد اعضا؛ هویت ملی را بـه منزلـه ی انتخـاب اول و بـیش از ٧٠ درصـد اعضاء٥؛ عامل از میان الزامات آغازین ملت سازی (زبان رسمی و مشـترک، سـرزمین مشـترک، پرچم ملی، میهن خواهی و تاریخ مشترک) را به مثابه پراهمیت ترین عوامـل برگزیـده انـد؛ ضـمن اینکه بیش از ٨٨ درصد اعضاء؛ عدالت اجتماعی را به مثابـه انتخـاب اول، و بـیش از ٦٠ درصـد اعضـا؛ ٦ عامـل از میـان راهبردهـای تـداومبخـش ملـت سـازی (حاکمیـت قـانون، ارتقـا سـطح شــفافیت ، عــدالت میــان قــومی، ارتقــا ســطح مشــارکت عمــومی، تمهیــد دسترســی عامــه بــه فرصت های برابری، و تمهید سازوکارهای تسهیم قدرت) را به منزله ی پراهمیـت تـرین راهبردهـا برگزیدهاند.