چکیده:
رهیافت کارکردگرایانه رویکردی است که ساختارهای اجتماعی و کارکردهایشان را بررسی میکند. این رویکرد را میتوان به مثابه روشی برای تحلیل ساختارهای اجتماعی در دوره های مختلف تاریخی به کار گرفت . این تحقیق با بهره گیری از این رهیافت ، ساختار حقوقی مغولان را در دورة استقرار آنها در ایران مورد توجه قرار میدهد. مهم ترین کارکرد ساختار حقوقی مغولان در بدو ورود به ایران ، ایجاد همبستگی اجتماعی و شکل دادن به یک کل واحد بود. چنگیزخان و بازماندگان وی با استفاده از تاثیرات این ساختار ـ که در قالب سنن مغولی شکل یافته بود ـ سعی در حفظ ساختار اجتماعی قبایل تحت امر خود داشتند. پیروزیهای فراوان قبایل مغول در مرزهای غربی و جنوبی خود، کارآمدی این ساختار را به عنوان عاملی وحدت بخش ، نمایان ساخت . اما ورود به جامعه جدید و تغییر در شیوة زندگی و دین آنها، بسیاری از سنت ها و ساختارهای اجتماعی آنان را متحول کرد. به همین سبب ، همگام با تغییر تدریجی در شیوة زندگی قبایل مغولی در ایران ، ساختارهای اجتماعی آنان نیز تحول یافت . این تغییر، از یک سو، موجب استحاله جامعه مغولی در فرهنگ ایرانی و ساختارهای موجود شد و از سوی دیگر، ساختار حقوقی مغولی را در نظام حقوقی اسلامی ادغام کرد. این پژوهش با تاکید بر این سوال اصلی استوار شده است که ساختار حقوقی مغولان واجد چه کارکردی بوده است و چرا در طول زمان در جامعه ایران دچار تحول و تطور شد؟
خلاصه ماشینی:
تا زمانی که مغولان به زندگی صحراگردی و سنن و آداب و رسومی که در قالب یاسا مدون شده بود پایبند بودند، از یکپارچگی برخوردار بودند، به طوری که در تاریخ تحولات سیاسی این دوره تا زمان اسلام آوردنشان در دورة غازان ، شاهد کم ترین تمرد و قیام در بین اعضای جامعۀ مغولی بر ضد خوانین خود هستیم .
میتوان دو دورة متفاوت برای تحولات شیوة زندگی مغولان در این دوره تعیین کرد: الف ) دورة زندگی صحراگردی مغولان و استقرار آنها در پادگان های مغولی در حاشیۀ شهرها با تأکید بر زندگی صحراگردی؛ ب ) دورة اسلام آوردن و ورود به حوزة شهرهای ایران و تأکید بر ایجاد قدرت مرکزی قدرتمند و پذیرفتن سنن ایرانی ٦.
بررسی بندهای یاسا و گنجانده شدن بندهایی که بر این شیوة زیست تأکید دارند، این مهم را کاملا مشخص میکند، از جمله : پرداختن به شکار در فصل زمستان و به کار بردن آرایش های نظامی در هنگام شکار مانند شیوة نبرد علیه دشمنان (جوینی، ١٣٢٨: ٤١/١؛ بناکتی، ١٣٧٨: ٣٧٤؛ همدانی، ١٣٣٨: ٤٩٤/١؛ میرخواند، ١٣٣٩: ٦٧/٥ـ٦٨)؛ ممنوعیت ترک واحدهای نظامی توسط اعضای رده های نظامی (جوینی، ١٣٢٨: ٤٢/١) که کارکرد اصلی آن ، وابسته کردن افراد به سیستم سلسله مراتبی مد نظر مغولان به منظور همبستگی بیشتر آنان بود؛ عدم استفاده از القاب و عناوین پرطمطراق (میرخواند، ١٣٣٩: ٦٤) که برخلاف روحیۀ برابرخواهی قبایل و نماد فرورفتن در جریانات سلسله مراتبی و تشکیلات درباری شهری است .