چکیده:
مجاز ابتدا بهعنوان ابزاری در آفرینش آثار ادبی و پس از آن به مثابه یکی از مختصات زبان خودکار در قالب رویکردهای متعدد مورد مطالعه قرار گرفته است. این فرایند را برخلاف تعریف سنتی اش، نمی توان کاربرد واژهای در معنی غیر اصلی اش یا در معنی واژهای دیگر دانست. نگارندة نوشتة حاضر می کوشد به کمک نمونه هایی از زبان خودکار فارسی نشان دهد که آنچه تحت عنوان «مجاز» بر حسب سنت و بهویژه در قالب معنی شناسی واژگانی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد، گونه ای از کاربرد فرایند «کاهش» است که اتفاقا موارد بسیار گسترده تری را دربرمی گیرد و آنچه تاکنون تحت عنوان مجاز مطرح شده است، تنها بخشی از عملکرد این فرایند را می نمایاند. ما اساسا چیزی به نام مجاز در قالب سنتیاش نداریم؛ به عبارت دیگر، نمی توانیم به وجود مجاز همزمانی قایل باشیم.
خلاصه ماشینی:
نگارندة نوشتۀ حاضر میکوشد به کمک نمونه هایی از زبان خودکار فارسی نشان دهد که آنچه تحت عنوان «مجاز» بر حسب سنت و به ویژه در قالب معنیشناسی واژگانی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد، گونه ای از کاربرد فرایند «کاهش » است که اتفاقا موارد بسیار گسترده تری را دربرمیگیرد و آنچه تاکنون تحت عنوان مجاز مطرح شده است ، تنها بخشی از عملکرد این فرایند را مینمایاند.
حال ، پرسش این است که اگر قرار باشد، «مجاورت » عامل اصلی بروز مجاز در زبان باشد، ما چرا «موتور»، «بدنه »، «صفحه کلاج »، «صندلی» و غیره را از کاربرد «ماشین » در این جمله درک نمیکنیم و فقط معنی «لاستیک » را درمییابیم ؟ مگر مفهوم «مجاورت » در مورد «موتور»، «بدنه »، «صفحه کلاج »، «صندلی» و سایر اجزای ماشین امکان طرح نمییابد؟ نکته اینجاست که ما معنی هر واژه را با در نظر گرفتن سایر واحدهای سازندة جمله درمییابیم و نه صرفا یک واژه .
به کمک نمونه های متعددی که از زبان فارسی در این نوشته به دست داده شد، نشان دادیم که آنچه برحسب سنت «علاقه » نامیده شده و انواع مجاز مفهومی که از سوی معنیشناسان شناختی ارائه شده است ، چیزی جز عملکرد فرایند «کاهش » نیست ؛ فرایندی که در آن ، واحد یا واحدهایی از جمله کنار گذاشته میشوند، اما همچنان امکان درکشان برای مخاطب وجود دارد.