چکیده:
برای کشف احکام شریعت باید از ادله اربعه بهره گرفت؛ در عین حال دنیای معاصر، مسائلی نوپیدا پدید آورده که به راحتی مصداقی از عمومات، اطلاقات و قاعده های کهن نیست؛ از این رو باید به ظرفیت های نهفته در فقه توجه کرد تا به کشفی کارآمد رسید، برخی از این ظرفیت ها عبارت هستند از: عقل، نصوص قرآنی و روایی عام و قاعده ساز. در میان برخی از منبع واره انگاشته شده ها ظرفیت هایی است که با تکیه به منابع استنباط شکوفا می شود؛ مانند عرف و مصلحت که در برخی از تجسدهایشان به یک یا چند منبع استنباط برمی گردند. برخی از نصوص هستند که ظرفیت تفسیری برای نصوص مبین شریعت دارند؛ مانند نصوص مبین مقاصد. شکوفایی این نیروهای نهفته در کنار نظام وار دیدن شریعت، دانش فقه را پاسخ گو به مسائل دنیای معاصر خواهد کرد، بدون آنکه نیاز به خروج از ضوابط اجتهاد باشد. نظام استنباط قابل ترمیم، تکمیل و توسیع است.
For discovering the decrees of Shariah، one must exploit the quadruple sources. Meanwhile، the contemporary world has created novel problems which are not easily regarded as instances of the old rules. Thus، one must pay attention to the capacities of Islamic jurisprudence (Fiqh) in order to reach an efficient discovery. Some of these capacities are the intellect and general and rule-making Quranic and narrative texts. Among the perceived quasi-sources، there are some capacities which will flourish leaning on the sources of deduction، two examples of which are the common sense and expediency. There are some texts which enjoy an interpretative capacity for the Shariah’s novel texts. The flourishing of these hidden forces، alongside adopting a quasi-system attitude toward Shariah، makes the science of jurisprudence respondent to the contemporary world problems، without breaching of the Ijtihad principles being necessary.
خلاصه ماشینی:
اهل سنت به علت فاصلهگرفتن از امامان معصوم( و محرومکردن خود از بهرهمندی از این حضرات(( و روبهرو شدن با فقر سند در اجتهاد و به علت درگیر بودن با مسائل حکومتی و اجرایی و برخورد پیدرپی با حوادث گوناگون و به علت ضعف حاکم بر اصول فقه اهل تسنن از جهت مراجعه به اصول ناچار شدند در استنباط احکام به اموری مراجعه کنند که در نگاه عموم فقیهان شیعه از منابع و اسناد استنباط نیست بلکه از مقاصد کلی شریعت یا از علتها و حکمتهای خرد احکام یا استحسان ـ بنا بر برخی تفسیرهای آن ـ و أمثال آن بوده که بر آن لباس دلیل پوشانده شده و سند استنباط قرار گرفته است.
اندیشه اعتدال (همان، 1385الف، ص333) نزدیک به اندیشه شمول، گستره شریعت را بر بیشتر شئون بشری واسع میداند، در این نگاه واسع به شریعت، نظاممندی و هماهنگی چنانکه از لوازم ضرور شریعت جامع، جهانی و جاودان میباشد، از لوازم نظام استنباط است؛ بنابراین نگاهی که تمام مسائل را به صورت فردی و اتمیک بررسی میکند، نمیتواند ظرفیتهای فقه را نسبت به مسائل نوپیدا به خوبی تبیین کند؛ زیرا در دید نظاموار و نظاممند است که هماهنگی ابواب فقه، آینه واضحی برای نشان شریعت است.